درود بر همه
پیامبران
شما برای دفاع از دین خود در اینجا
جمع شده اید، همان دینی که از بدو تولد با شما همراه بوده و تا لحظه مرگ نیز همراه
شما خواهد بود و چگونگی تحقق وعده های دین را در مورد مسائل ماورایی، ملاحظه خواهید
کرد.
ایکاش یک
کرسی در آنجا بود، تحت عنوان لامذهب، بی دین.
از دیدگاه من با توجه به اسناد و مدارک، بی دینی یک دین است، لا مذهبی یک مذهب است. وقتی که همه بافتههای ادیان، رشته شد و تافته های مذاهب از بین رفت، گردوغبار خوابید، تهدیدها، که اگر برگردید از دین آبا و اجدادی کشتهمیشوید، اینها اگر کنار برود، اکثریت قاطع مردم جهان، به هیچ یک از ادیان و مذاهب اعتقاد و علاقه نخواهند داشت، شما جمع شدهاید تا آرای خود را روی هم بگذارید، نقاط ضعف را پیدا کنید، مشترکات هر چه را که قابل زدودن است بیابید و قیچی کنید. هیچ میدانید که هزار و یک سوال بر دین شما وارد است، از ناحیه پیروان شما، نه از طرف کسی که آن سوی مرزاعتقادات شما است. سوالاتی که بشر در پی یافتن آنها است. اسلام شعارش این است که عقلانیت بر همه چیز تفوق دارد، بعد در سطوح پایین آن که می رویم، می بینیم که تحت عنوان جبر مطلق، عقل هم یک محدودهای برایش تنظیم شده (تعریف شده) بیشتر نمی تواند، فعالیت ندارد!
وحی چیست؟ شما قایل هستید که، جبرائیل به پیامبران شما وحی
نازل میکردهاست. وحی در قران به معنای،« َاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها، «وَ
هَدَیْناهُالنَّجْدَیْنِ» است.
یعنی اینکه،
دین با الهام پیش میرود. الهام، یافتههای خرد است.
آیا عقلانیت، وحی و رسالت و
نبوت را پذیرفته است یا خیر؟ ببینید وقتی که مردم به زور وارد یک شریعتی میشوند، قاعدتاً
اکثریت قاطع آنها، از آن دین، دلخور هستند چون زورشان نرسید که به دلخواه خودشان انتخاب
راه کنند، مذهب یعنی راه، ذَهَبَ. بعد این کم کم در پیکره دین تبدیل به دمل و غدد سرطانی
میشود.
آیا شما میتوانید بپذیرید که در کناره شما، یک نفر باشد که
از همه عقاید دینی در سراسر جهان عبور کرده، هیچ کدام را قبول نداشته باشد؟ آیا میپذیرید؟
مکتبهای خشن نمیپذیرند، میگویند، حتما باید وارد دین بشوید
و حق خروج هم ندارید. مثل این سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی که در جهان هستند، هم برای
ورود سختگیری میکنند وهم اجازه خروج نمیدهند، یعنی اگر کسی بخواهد خارج بشود طی
یک عملیات پنهانی او را میکشند. دین هم به همین شکل است، یعنی ورود ما به زور بوده
است، چه فرق میکند آنهایی که در محضر پیغمبر بودند و شعار پیغمبر را دیدند که گفت:
«بُعِثتُ اَن اُقاتِلکُم»، و به زور وارد شدند. مکیان به زور وارد دین شدند، تا آنجایی
که توانستند از عقاید خودشان دفاع کردند. زور پیغمبر اسلام که زیاد شد آنها تسلیم شدند.
آیا تسلیم شدن، استحاله شدن از یک دین به یک دین دیگر است؟
نه.
بعدتبدیل شد به کینه ها و بعد علیه خود پیغمبر وخانواده اش
جنایاتی صورت گرفت.
در مباحث خودتان این نکته مهم را بگنجانید که هیچ کسی نباید
به زور واردشود و همچنین نباید به زور مانع خروج هیچ کسی شوند.
ورود به خاطر اینکه پدرومادر ما مسلمان هستند، در یک موقعیت
اسلامی به دنیا آمدیم ولی خروج
جایز نیست و در صورت خروج کشته میشوی!
در همه ادیان، کم
و بیش دیده میشود و خارج شدن خط قرمز است. ما اولین ایرادی که به مذاهب میگیریم سر
همین است که هم به زور وارد کردند، و بعد هم اجازه خروج نمیدهند
عرض کردم، آنهایی که معاصر انبیاء بودند، بخصوص در مورد
اسلام که قویتر بوده است، به زور شمشیر وارد شدند و جزای خروج هم قتل است، ببینید چقدر
جالب است، با قتل وارد شده است، باقتل خارج میشود. بعد دست به دست گشته است، آبا و
اجداد و پدران، همین دین را آوردند تا به ما رسید. همه آنها هم میگفتند، حرف ضدخدا
نزنید که نجس میشوید! کافر میشوید! در حالی که این حرفها برای این است که خود انسان آگاهتر بشود، چشم وگوشِ بشر را بستید،عقلش
را که نمیتوانید ببندید.
من توقع دارم از همه آنهایی که به نمایندگی از ادیان و مذاهب
آنجا جمع شدند، برای لامذهبان و بی دینان هم یک موقعیتی قرار بدهند، اگر شما
عزیزان مایل باشید من حاضر به مباحثه و مناظره هستم. می توانیم در یک مجمع بین المللی
مناظره کنیم.
خدا نگهدار.
بروجردی، آبان ۱۴۰۰
ویدئو را از اینجا ببینید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر