سلام بر اهل جمعه
جمعه روز انتظار است. بشر حتی از دوران قدیم هم منتظر روز فراغت بوده است،
روزی که بتواند به کارهای غیرمعمول در هفته بپردازد. جمعه برای متشرعین نیز روز وعده
بود که می گفتند در جمعه مصلح آنها می آید. ولی این روز برای ما هر دو مفهوم را دارد،
هم روز فراغت است، چرا که همه درها بسته شده و ناگزیر باید به سمتی برویم که قاعدتا
بسته نمی شود، چون صفت خالقیت دائما در حال خلق است، صانع، در حال صنع است و صاحب الدار،
صاحب خانه است.
متدینین معتقد هستند که جمعه روز فرج است. البته اسم روز جمعه مهم است،
جمعه به معنی جامع اسباب و ابزار برای تشرف به محضر خالق ما می باشد. ولی وقتی اسباب
و ابزار وجود ندارد، همان شرایطی ایجاد می شود که در یکی از درس های قبلی مرور کردیم،
یعنی خود جمعه، ایذایی، آزار دهنده و چندش آور گردیده است. به طور مثال هنگامی که غذایی
را جلوی شما بگذارند که نتوانید بخورید، چرا که نپخته، بدمزه و بدبو باشد، آنگاه به
شما احساس چِندش دست می دهد و از آن فرار خواهید کرد. جمعه همانند آشپزخانه هفته است
و آن گونه که از این روز تعریف کرده اند، روز وصال است.ما مهمانان جمعه از روی لاعلاجی
و ناچاری آمده ایم و به کسی پناه آوردیم که قاعدتا پناه بی پناهان است. هرچند ما کاری
به خدای ساختگی نداریم، ولی به هر حال یک کسی
ما را خلق کرده و آفریده، پس یک آفرینشگری هست که این آفریده ها را تحت یک لیسانسی
در یک موقعیتی با یک استایلی جمع کرده است.
ما در این روز به سوی بازگشایی درهای بسته می رویم که بزرگ ترین در بسته،
دل خودمان می باشد. دل های انسان ها جمود پیدا کرده که می گویند فلانی قسی القلب است،
یعنی قساوت قلب پیدا کرده است. قسی مترادف شقی است، قسی القلب یعنی کسی که قلبش قساوت
پیدا کرده باشد. قساوت یعنی سخت و به معنی ضد رقت است، به مفهوم تندی، خشونت، تلخی
و تیزی می باشد. درهای دل را باز می کنیم و این بدی ها را بیرون می ریزیم و به جای آن هر آنچه که سوختِ ما در سفر و حرکت
است، می ریزیم. این سوخت همان ″سیر من الخلق الی الخالق″ یا سفر از فرش به عرش و گریز
از جهنم سوزان به سوی وعده گاه است که امیدواریم محقق شود.
بروجردی، کاشف توحید بدون مرز
تیر99
از اینجا بشنوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر