سلام
این روزها، در ماه رمضان هستیم و در دین سنتی، رمضان
جز ماههای مهم است، شما در طول عمرتان، در حیات گرایش به دین آبا و اجدادی چه موقعیتی
در این ماه داشتید؟ چه نظری داشتید؟ آنچه که در دلتان بود، آنچه که نمیتوانستید بیان
کنید، مواردی که سوال برانگیز بود نسبت به فلسفه روزه!
حال که از موقعیت اعتقادات مذاهب و ادیان زمینی خارج
شدید، الان چه برداشتی از روزه دارید؟ چه نگرشی به این ماه دارید؟ به هر حال در این
ماه هستیم، چه بخواهیم، چه نخواهیم تقویم، ما را در بغل می گیرد و چون کشور هم دارای
سیستم اسلامی است، این ماه در آن نقش مهمی ایفا میکند، ارزیابی شما در شرایط فعلی
خودتان به عنوان یک منتظر، از این ماه چیست؟ موارد مشابه این ماه با وضعیت یک منتظر
چگونه است؟ فکر میکنید چه دستاوردهایی از گذشته این ماه داشتید؟ خاطرات خوش و ناخوش،
از تحمیل قوانین خشک و بدون اساس بر شما؟ بر روح و جسمتان؟ در این که نمیخوردید، نمیآشامیدید،
کارهای دیگر نمی کردید و این تعریفی که خود دین کرده از دیانت، از رمضان، که می گوید:
روزه جراحی سفید است، «صوموا تصحوا»، روزه بگیرید سالم باشید، روزه «جنة من النار»،
یک حجابی است از آتش! همه این ها باید مورد بررسی قرار بگیرد، ما باید آگاهانه پلهای
پشت سرمان را خراب کنیم، پل های پشت سر را، نه
از روی تعصب یا حرکت مقطعی، چون اگر با دلیل و برهان نباشد، دوباره بر می گردیم
سر جای اول!
آیا واقعا روزه باعث
سلامت شده؟ یا بیشتر مریض کرده؟ بعد سلامت روح، جسم، آیا روزهایی که قرآن اسمش را
صبر گذاشته «استعينوا بالصبر والصلاة»، آیا
این صبر در وجود روزه دار رخنه کرده بوده و مایه آرامشش بوده از افطار تا سحر؟ یا نه
بهمش می ریخته، اعصابش را ناجور می کرده، احساسش را جریحه دار می کرده، از این دوگانگی
ها می شود فهمید که اساس فروع دین بر چه مبنایی است؟! اینکه روزه انسان را از آتش حفظ
می کند، کدام آتش؟ آتشی که وعده دادند که مربوط به هزاران سال بعد است؟ یا نه، آتشی
که الان در آن هستیم؟ این مهم است! فعلا ملاک، زمان حال است، این که پیغمبر شعارش،
«أسلم تسلم»، بود، این “اسلام بیاور تا سالم بمانی”، سالم بودن یعنی نمیکشمت، این
«أسلم تسلم»، گره می خورد با «بعثت أن اقاتلکم»، خب این اسلام آورد کشته نشد، پس معلوم می شود که قوانین مربوط به این دنیاست، دورنمایش
متعلق به آن طرف است. برای ترس و لرزش مربوط به آن سو است، سازندگی اش در این دنیاست.
خب آیا روزه باعث شد که آتش به خانه ها بیفتد؟ یا نه، آتشها خاموش شود؟ روی این ها
خیلی باید فکر کنید؟ بهترین فرصت است برای این که بدانیم چرا توبه کردیم از گذشته؟
و آن روزگار بر ما چه گذشت؟ در گذشته چه موقعیتی
داشتیم؟ این که در معنا و مفهوم چه تشابهی بین روزه با انتظار هست؟
خدانگهدار
بروجردی، اردیبهشت 99
از اینجا بشنوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر