کتاب آسمانی عنوانِ نُسَخ و صُحُفی است که زمینیان آن را به ماوراء
نسبت میدهند. اثبات این نکته فقط بر مبنای اعتماد میباشد؛ به این معنی که چون
شما به این دین اعتماد داری پس میپذیری این کتابی که مطرح شده، کلام خداوند است.
وجهالضمان این است که آیا تو «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» را
قبول داری و پذیرفتی؟ اینگونه که اگر دین گفت: «شب روز است و روز شب است»، «ذغال
سفید است و ماست سیاه است»، بگویی: حق با تو است و درست میگویی؟ اگر اینگونه
است، پس کتابهایی که به پروردگار جهان منتسب میشوند درست، صحیح، مقبول و معقول
هستند. در غیر این صورت باید «عقلانیت»، «تجربه» و «تاریخ» دخالت کند.
۱- در «عقلانیت» اینگونه است که: ما به بهشت و جهنم کار نداریم، زیرا آن مربوط به فرداست. ولی آیا این آیه که در کتابِ قرآن، تورات، صُحُف، زبور، انجیل، اوستا و یا ...، آمده و نقداً میگوید: «مرا بخوان تا تو را اجابت کنم»، اجابت کرده است؟ (این عقل است)
دیوانه متوجه نیست. ولی عاقل فکر میکند؛ اگر یکبار، ده بار و یا صدبار یک شماره تلفنی را گرفت و جواب نداد، آن شماره را دور میاندازد و میگوید به درد نمیخورد. وقتی یک بار و یا چند بار به درب خانهای رفت و آن درب باز نشد، دیگر نمیرود و میگوید: کسی اینجا نیست تا درب را باز کند.
۲-«تجربه» مربوط به مسائل شخصی انسان میشود. شما بر اساس تجربه، کتابی که به عنوان «آسمانی» مطرح شده را مورد برسی قرار میدهی. به عنوان مثال در قرآن میگوید: ۱- «فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْء» در این کتاب بیان همه چیز هست. «بیان همه چیز» یک لقمهٔ خیلی بزرگ و گلو گیر است. به این معنی که تمام علوم و تمام رشتههای دانشگاهی در اینجا وجود دارد و الباقی باید بروند و غاز بچرانند! ۲- یا در جایی دیگر میگوید: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ» قرآن آسان آمده است. اگر قرآن آسان آمده، پس صدها مُجَلّد و دورهٔ تفسیر به چه درد میخورد؟ به چه کار می آید و چه لزومی دارد!؟ وقتی میگوید: قرآن برای مطالعه آسان گردید، دیگر چیزی نمیخواهد که! «آفتاب آمد دلیل آفتاب». ۳- «لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» به این معنی است که هر چه در کره زمین هست، در این کتاب نیز وجود دارد! حال آیا هست؟ یک وقت است که ما میخواهیم مغلطه، توجیه، ماستمالی و ماله کشی کنیم که بر اساس «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» میشود. بله، بنده چشمانم را میبندم و میپذیرم که این دین میگوید: عقل برای فکر کردن نیست و باید آن را کنار بگذاری و به جای آن وحی بریزی! مثلاً یکی از مواردی که وحی به آن اشاره میکند، کارهای عجیب و غریب خضر و موسی است. خضر کشتی را سوراخ میکند چون اگر آن را سوراخ نکند، کشتی به وسیلهٔ ظالم مصادره میگردد. و یا بچهای را میکُشد چون اگر آن بچه را نکشد، او باعث بیدینی پدر و مادرش میشود! یک چیز هایی که نه تنها عقل آنها را تأیید نمیکند، بلکه ســـوت میکشد!
در کتابهای دینی تبلیغ و «یک کلاغ چهل کلاغ» بسیار شده است و کوچک را بزرگ کردهاند. قرآن میگوید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي»؛ وقتی مردم میپرسند: آیا ما در این سختیها خدا داریم یا نداریم؟ جواب این سوال، تجربه شخصی و دو دوتا چهارتا است. دیگر معنی ندارد که مدام بیاییم، این وَر و آن ور کنیم! چه چیزی را میخواهیم توجیه کنیم!؟
میگوید: مردم در هنگام فشار، گرفتاری، درد و رنج به آخرین مرجع پناه میبرند که همان ذات اقدس کبریایی است و میپرسند: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي؟» آیا ما خدا داریم؟ پاسخ میدهد:« فَإِنِّي قَرِيب»، بله، بگو خدا هست، او در نزدیک شما و در بغلتان است. اینها همه، تعریفِ نقشِ روی آب است. الباقی آن مهم است که میگوید: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»، هر وقت من را صدا بزنی جواب میدهم (این تجربه شخصی است). دین میگوید خدا در وجود تو و در بغل تو است. قبول؛ همین دین میگوید او را صدا کُن و جواب بشنو. این همه فقرای جهان، مریضها، گرفتارها و بچههای کوچک در دنیا او را صدا میکنند! چه جوابی میآید؟ آن خدایی که در دین تعریف شده، خدایِ خاموشی، سکوت، ابهام و اتهام است.
۳-«تاریخ» هم این را رد میکند. میگویند: یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر بودند که خدا به آنها بسیار قوت قلب و وعده داد که جلو بروید، من شما را ساپورت و حمایت میکنم. درحالی که اکثر آنها را کشتند و له و لورده کردند، اما آب از آب تکان نخورد! اینها قصص انبیاء است که در کتب مختلف آمده؛ هفتاد هزار پیامبر از روی نداری، فقر و گرسنگی مُردند.
۱- در «عقلانیت» اینگونه است که: ما به بهشت و جهنم کار نداریم، زیرا آن مربوط به فرداست. ولی آیا این آیه که در کتابِ قرآن، تورات، صُحُف، زبور، انجیل، اوستا و یا ...، آمده و نقداً میگوید: «مرا بخوان تا تو را اجابت کنم»، اجابت کرده است؟ (این عقل است)
دیوانه متوجه نیست. ولی عاقل فکر میکند؛ اگر یکبار، ده بار و یا صدبار یک شماره تلفنی را گرفت و جواب نداد، آن شماره را دور میاندازد و میگوید به درد نمیخورد. وقتی یک بار و یا چند بار به درب خانهای رفت و آن درب باز نشد، دیگر نمیرود و میگوید: کسی اینجا نیست تا درب را باز کند.
۲-«تجربه» مربوط به مسائل شخصی انسان میشود. شما بر اساس تجربه، کتابی که به عنوان «آسمانی» مطرح شده را مورد برسی قرار میدهی. به عنوان مثال در قرآن میگوید: ۱- «فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْء» در این کتاب بیان همه چیز هست. «بیان همه چیز» یک لقمهٔ خیلی بزرگ و گلو گیر است. به این معنی که تمام علوم و تمام رشتههای دانشگاهی در اینجا وجود دارد و الباقی باید بروند و غاز بچرانند! ۲- یا در جایی دیگر میگوید: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ» قرآن آسان آمده است. اگر قرآن آسان آمده، پس صدها مُجَلّد و دورهٔ تفسیر به چه درد میخورد؟ به چه کار می آید و چه لزومی دارد!؟ وقتی میگوید: قرآن برای مطالعه آسان گردید، دیگر چیزی نمیخواهد که! «آفتاب آمد دلیل آفتاب». ۳- «لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» به این معنی است که هر چه در کره زمین هست، در این کتاب نیز وجود دارد! حال آیا هست؟ یک وقت است که ما میخواهیم مغلطه، توجیه، ماستمالی و ماله کشی کنیم که بر اساس «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» میشود. بله، بنده چشمانم را میبندم و میپذیرم که این دین میگوید: عقل برای فکر کردن نیست و باید آن را کنار بگذاری و به جای آن وحی بریزی! مثلاً یکی از مواردی که وحی به آن اشاره میکند، کارهای عجیب و غریب خضر و موسی است. خضر کشتی را سوراخ میکند چون اگر آن را سوراخ نکند، کشتی به وسیلهٔ ظالم مصادره میگردد. و یا بچهای را میکُشد چون اگر آن بچه را نکشد، او باعث بیدینی پدر و مادرش میشود! یک چیز هایی که نه تنها عقل آنها را تأیید نمیکند، بلکه ســـوت میکشد!
در کتابهای دینی تبلیغ و «یک کلاغ چهل کلاغ» بسیار شده است و کوچک را بزرگ کردهاند. قرآن میگوید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي»؛ وقتی مردم میپرسند: آیا ما در این سختیها خدا داریم یا نداریم؟ جواب این سوال، تجربه شخصی و دو دوتا چهارتا است. دیگر معنی ندارد که مدام بیاییم، این وَر و آن ور کنیم! چه چیزی را میخواهیم توجیه کنیم!؟
میگوید: مردم در هنگام فشار، گرفتاری، درد و رنج به آخرین مرجع پناه میبرند که همان ذات اقدس کبریایی است و میپرسند: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي؟» آیا ما خدا داریم؟ پاسخ میدهد:« فَإِنِّي قَرِيب»، بله، بگو خدا هست، او در نزدیک شما و در بغلتان است. اینها همه، تعریفِ نقشِ روی آب است. الباقی آن مهم است که میگوید: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»، هر وقت من را صدا بزنی جواب میدهم (این تجربه شخصی است). دین میگوید خدا در وجود تو و در بغل تو است. قبول؛ همین دین میگوید او را صدا کُن و جواب بشنو. این همه فقرای جهان، مریضها، گرفتارها و بچههای کوچک در دنیا او را صدا میکنند! چه جوابی میآید؟ آن خدایی که در دین تعریف شده، خدایِ خاموشی، سکوت، ابهام و اتهام است.
۳-«تاریخ» هم این را رد میکند. میگویند: یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر بودند که خدا به آنها بسیار قوت قلب و وعده داد که جلو بروید، من شما را ساپورت و حمایت میکنم. درحالی که اکثر آنها را کشتند و له و لورده کردند، اما آب از آب تکان نخورد! اینها قصص انبیاء است که در کتب مختلف آمده؛ هفتاد هزار پیامبر از روی نداری، فقر و گرسنگی مُردند.
خیلی حرف است! مگر اینها کارمند و سفیر خدا نیستند؟ آیا یک کشور برای
سفیر خودش آبروداری نمیکند و در کشور بیگانه از او محافظت و دفاع نمینماید!؟ آیا
نیازهایش را تامین نمیکند و او را سر و سامان نمیدهد تا وقار و اعتبارش را حفظ
کند؟! آیا خدا از آن حکومت کمتر است؟! بله، این خدایی که بشر ساخته است خیلی حقیر،
فقر، صغیر و کوچک میباشد.
به هر حال ما به دنبال کتابهای دینی نیستیم که آنها را را بپذریم یا نپذریم. مسئله ما خیلی فراتر و مهمتر است. ما میگَردیم تا آن خدایِ گمشدهٔ بشر را که هزاران سال است، برای آن داستانسرایی و افسانهبافی شده و حقیقت آن کشف نشده (چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند)، را پیدا کنیم. همان که موسی گفت: «أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» نگاهم کُن تا این نگاه تو و ظهورِ تو، برای من و بشریت حُجّت شود. چرا انسان باید هر چیزی را ببیند، اما خدای خودش را نبیند؟ درست است که خدا دیدنی نیست ولی مظاهرش که دیدنی است. مظاهر خدا همین اجاب دعا است.
به هر حال ما به دنبال کتابهای دینی نیستیم که آنها را را بپذریم یا نپذریم. مسئله ما خیلی فراتر و مهمتر است. ما میگَردیم تا آن خدایِ گمشدهٔ بشر را که هزاران سال است، برای آن داستانسرایی و افسانهبافی شده و حقیقت آن کشف نشده (چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند)، را پیدا کنیم. همان که موسی گفت: «أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» نگاهم کُن تا این نگاه تو و ظهورِ تو، برای من و بشریت حُجّت شود. چرا انسان باید هر چیزی را ببیند، اما خدای خودش را نبیند؟ درست است که خدا دیدنی نیست ولی مظاهرش که دیدنی است. مظاهر خدا همین اجاب دعا است.
هشتم نوامبر
2019
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر