پنجمین
کنفرانس بین المللی حل و فصل اختلافات قومی و مذهبی در نیویورک برگزار شد و پیام
اقای بروجردی برای حاضرین قرائت گردید، متن کامل این پیام را در زیر بخوانید
اختلاف
در جهان یک امر طبیعی ست. اختلاف یعنی، مختلف بودن آراء و نظرات، مردم دنیا، چون
با سلیقه های مختلف به عقاید گوناگون خلق شدهاند، نمیتوانند در همفکری و همسویی
یکسان باشند، بنابراین، اختلافات قومی و مذهبی گریزناپذیر است، قومیت، یک نوع
نژادپرستی را ایجاب میکند، وطنخواهی در تعصبات قلبی ست، قوام مردم یعنی
استقلالشان، استغنایشان، خودمختاریشان، در وابستگیشان هست به آب و خاک خاص، و
تفکرات مخصوص و اندیشههای ویژه، صلح چاره اختلاف است، چون اختلاف اولش با
گفتگوست، با پرخاش است، با موضعگیریهای ادبیاتی ست، با تبلیغات تند و تلخ و تیز
است و سپس به مجادله، منازعه و نهایتاً درگیریهای خشونتآمیز منتهی میشود،
صلح که پیشگیری ست برای ایجاد قحطی، کشتارجمعی، خونریزی، صدمات، لطمات، باید
در دو محوریت قومیت و دیانت، انجام بشود، برای این کار، کنترل لازم است، از افراط
و تفریط باید اجتناب کرد، این آقایی که مدافع سرسخت سرزمین خودش هست، اقلیم خودش
هست، منطقه خودش هست، باید از تعصباتی که منجر به نابودی خود منطقه، خود اقوامشان،
عشیره شون(اهالی آن منطقه میشود) خودداری کنند، چون وقتی که درگیری پیش میآید،
از هر دو طرف تلفات میآید،
خویشتنداری خیلی مهم است، یک مصلح، جامعه جهانی را دعوت میکند به خویشتنداری
و عدم داوری تند و نداشتن پیشداوری، پیروان مذاهب هم همینطور، اینکه به من رسیده
صد درصد، از جانب آفریدگار جهان هست و باید اجرا بشود، که جزء متون مذاهب هست،
دفاعِ از مذهب، تحت عنوان حالا در اسلام جهادِ، درجاهای دیگه، اسم دیگری دارد و
ناچارآً باز دست به اسلحه شدن است،
یک مذهبی وقتیکه خودش را کنترل کند، به این معنا که، من مسئولم که، اعتقادات دینیام
را در وجود خودم نگهدارم، نهایتاً تابع شرایط جامعه نشوم، و بعد هم خدای دین و
مذهب بهتر بلد است وارد است که از اونها دفاع کند، تا من به خاطر تفکرات توحیدی به
جان دیگران بیفتم که حق با من است و اونی که شما میگویید باطل است و خدا در جبهه
من است،
یکسانسازی در افکار جامعه جهانی خیلی مؤثر است در ایجاد صلح، در مذهب کار را
ما شروع کردیم در دیانت جمعی، اینکه به دنبال توحید بدون مرز هستیم، یعنی هیچگونه
وابستگی خاص به هیچ مکتب الهی نداریم، وقتیکه انسان خودش را خلع کرد، دور کرد، از
عصبیتهای فکری و ذهنی و فرهنگی یک پله میآید پایین، یعنی یک پله میآید از ایجاد
تنش با دیگران پایینتر، ببینید تعصب خوب است ولی باید مدیریت بشود، تعصب چیزی ست
که شما دوستش دارید، بهش وابستهاید و وقتی کسی پا روی آن میگذارد، بهم میریزید،
مدیریت لازم است به این معنا که، باید برای خودتان جا بیندازید که یک محدودهای
هست، گاهی وقتها امر بین دو چیز ایجاد میشود که بهم بریزی، واکنش نشان بدهی و
وضع را بدتر کنی، یا اینکه نه، کنترل کنی و کوتاه بیایی، در بعد عمومی، داستان
همین است، آنچه تا حالا جو جهانی را بهم ریخته و باعث شده که سلاحهای کشتارجمعی
گسترش پیدا کند، سلاحهای هستهای زیاد بشود، منابع اتمی فراگیر بشود همین است، که
تعصب و وابستگی و تعهد و احساس نسبت به مذهب و قوم، موجب شده است که با انگیزه
سوءظن به دیگران، به تحکیم و ترویج منابع نظامی بپردازد، نهایتش هم جنگ جهانی اول
است، جنگ جهانی دوم است، جنگ جهانی سوم است، جنگهای موجود در خاورمیانه است،
اینها همه دلایلش همین بوده، یا موضوع مذهب بوده، که مذهب من درسته، برای
دفاع از مذهبم، قیام میکنم، یا قومیت، اینها را باید تحت تربیت قرار داد، انسانها
نیازمند آموزش و پرورش جدید هستند، در قبول واقعیتهای دیگران، وقتیکه منطق به بنبست
برسد، مشت آهنین، جایگزین میشود، مشت آهنین هم یعنی، مصائب بزرگ بر بشریت، یعنی
اینکه کشورها تبدیل به خرابه بشوند، اقتصادها نابود بشوند، زیرساختها از بین
بروند، همان جایی که جنگ شده، شما نگاه کنید، ما به عنوان یک مصلح، که رنج بسیار
بردیم و با گوشت و پوست و استخوانمان دریافتیم که اختلافات مذهبی، چه زیان و ضرری
دارد، و تک روی در مسائل دینی چه ضایعاتی به بار میآورد،
اعلام میکنیم به این کنفرانس و اعضای آن، و دستاندرکاران آن، که فضای مشترک
جهانی را بیاورید به سمت همسویی ملاطفت، دوری از تندروی و یکسانسازی(یکدست کردن),
در مذاهب ما میتوانیم ایجاد یک مذهب کنیم، چون همه به دنبال یک خدا هستیم، وقتیکه
خط مرزها، حدودوثغور از بین برود، همه یک موحدیم، بدون داشتن عنوان ثانویه، موحد
یعنی کسی که به دنبال توحید است، ما خداپرست به دنیا آمدیم، همه مردم، حتی بیدینها،
فطرتاً خداپرستاند، چه نیازی هست که جدا
کنیم شرایع را، مناسک را، و در این جداسازیهاست که دشمنی پیش میآید و تفاهم و
رفاقت و دوستی از بین میرود،
ما باید بدانیم که همه ما فرزندان زمین هستیم، و بدانیم که ما متعلق به جایی نیستیم که متولد شده ایم مانند خاورمیانه، امریکا، اروپا، آفریقا و....! در حقیقت ما متعلق به زمین هستیم. اگر زادگاهمان و وطنمان را به زمین گسترش بدهیم و خود را قبل از اینکه هم ولایتی و هموطن بدانیم ، همنوع بدانیم ، نتیجه اش استقرار صلح در دنیا خواهد بود، سپس خشونت ها کاهش می یابد و تنش های مربوط به مرزهای منطقه ای ، ملی که سالهاست موجب جنگ و درگیری می شدند، گسترش نمی یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر