۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه

روز جهانی کارگر، در نگاه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز+ فیلم

درود بر کارگران عزیز در سراسر جهان، عرض احترام دارم بر هر کس که لباس کارگری بر تن دارد؛ 
کارگر یک عنوان جهانشمول و فرا محیط است. هر کسی که مشغول به کاری است، عنوان کارگر را یدک می‌کشد؛ از آفریدگار هستی تا پایین، لقب کارگر را دارد. فعّال، از عناوین پروردگار است، یعنی کسی که بسیار و دائماً کار می‌کند. کار خدا مدیریت آفرینش است. مقام کارگر بلند، بزرگ و گسترده است، به خاطر اینکه نقش حیاتی دارد، چرخش معیشتی جامعه در هر قسمت و بخشی، به کار اوست. حاکمان در هر کشوری به‌ واقع و به حقیقت کارگرند؛ گرچه در همه‌ جا نظام ارباب‌ رعیتی است، کارگر می‌دود تا او اربابی ‌اش را بکند و اگر کارگری نباشد، حاکم نمی‌تواند بر اریکه قدرت قرار بگیرد، فرقی هم ندارد، کارگر شهرداری که مسئول پاک‌ سازی کوچه و خیابان از فضولات است، تا کارگر شرکت نفت، وزارت نفت و بیمارستان باشد.
معلم هم کارگر است، کار می‌کند، کار علمی، فکری، چون کارگر گاهی با اندیشه و فکر و فرمول‌های عقلی و گاهی اوقات با دست و پا و اعضاء و جوارح، خدمت به جامعه می‌کند. حقیقتاً کارگر یعنی جامعه، جامعه منهای کارگر یعنی مرگ اجتماع، لذا در هر بعدی، قدر کارگر را باید دانست. در همه‌ جا کارگران مظلوم‌ اند و از دستمزد معنوی و مادی واقعی محروم‌اند، یعنی نه تجلیل درستی از آنها می‌شود و نه حقوق مناسبی دریافت می‌کنند. 
آیا خیابان به نام کارگر می‌گذارند؟ خیابانِ کارگر وجود دارد ولی آیا بنام شخص کارگر خیابان، کوچه، میدان، بیمارستان و مدرسه میگذارند؟ این‌ها تشویق‌های معنوی است و اما از نظر مادی، خط فقری که خودشان( دولت ) تعیین می‌کنند، باید حقوق کارگر از آن میزان بالاتر باشد و نه زیر و نه موازی با آن باشد. جامعه بشریت اگر حق هر کس را مطابق با عدالت و وجدان انسانی به آن می‌داد، امروز طیف عظیم کارگران، له شدگان جوامع انسانی نبودند؛ اعتراض هم می‌کنند فایده ندارد، کارگر جماعت در هر کشوری، به وضع بد زندگی هم اگر اعتراض کند، صدایش به ‌جایی نمی‌رسد، حالا چه حق راهپیمایی داشته باشد و چه نداشته باشد، چه راهپیمایی ‌اش از رسانه‌های جمعی تبلیغ شود و چه سرکوب بشود، فرقی نمی‌کند، در آن اولی مانور است، که بگویند اینجا آزادی و دموکراسی وجود دارد و در دومی استبداد است و به آن هم افتخار می‌کنند!
 ظلم به کارگر به هر عنوان، ستم به بشریت است، چون وقتی که کارگر به خاطر تبعیض سست شد و به خاطر ظلم، کار را شل کرد، واکنشش دوباره به بقیه مردم بر می‌گردد، چرخه اینگونه در حال دوران است. حالا چه کنیم که جامعه پیشرفت کند، باید حقوق را یا مساوی پخش کرد، یعنی اندوخته‌های ملی و ذخایر را یا باید بالسویه بین تمامی مردم تقسیم نمود، یا اینکه اگر می‌گویند، "فلانی بیشتر زحمت ‌کشیده، بیشتر درس خوانده"، لااقل طیف کارگر، زیر خط فقر حقوق نگیرد و اگر این را نمی‌توانیم که به اندازه آن بالا ببریم و آن را به اندازه این، پایین بیاوریم، لااقل حدی را رعایت کنیم که اسمش جان کندن نباشد، خانواده کارگر با خانواده پزشک چه فرقی می‌کند؟ خانواده کارگر با خانواده مدیر چه تفاوتی دارد؟ آن بچه دارد، این هم دارد، آن زن دارد، این هم دارد، آن بچه هایش آرزو دارند، این هم دارند، آن بچه‌هایش نیازهای اولیه دارند، این هم دارند!
 یک دولت موفق، هوای کارگر را دارد، یک کارفرمای دلسوز، محصولش درجه‌ یک به بازار عرضه می‌شود، چون وقتی‌ که به کارگر رسیدگی نمود، کارگر احساس می‌کند که اینجا خانه‌اش است، از جان ‌و دل کار می‌کند، ولی آنگاه که ببیند، چکمه کارفرما روی گردنش است و به وی می‌گوید: "اگر نمی خواهی، برو بیرون"، سریع تعدیل نیرو ! از همان آغازِ استخدامش هم، به گونه ای تنظیم قرارداد می‌کند که دستش جایی بند نباشد، این هم از کار میدزدد، کار را خراب می‌کند. محصولات وطنی چرا اینگونه توسری‌ خور شده است؟ حالا هی شما بیا تبلیغ کن، عرق وطن ‌پرستی را مطرح کن، وجدان خفته را بیدار کن که گناه دارد، بیایید خرید از محصولات داخلی کنید که کارگر گرسنه نماند، خب این یک بعدش است، ولی همه اش این نیست، باید به کارگر رسید.
 تمام انبیاء گذشته کارگر بودند، آنها درک می‌کردند که نیاز کارگر چیست، پیامبران یا چوپان و یا زارع و یا بازرگان بودند، بین شهرها یا کشورها، حمل‌ و نقل کالا می‌کردند. به امید روزی که اقشار فقیر جوامع انسانی، بیکار، بی پول، علیل و ناتوان، ناامید و افسرده نباشند، آن جامعه، جامعه ایده آل است، آن جامعه، جامعه دموکراسی مدار است، آن اجتماع، اجتماعِ مدینه فاضله است، الباقی‌ اش شعار توخالی است!
بروجردی،کاشف توحید بدون مرز
اردیبهشت 1397


هیچ نظری موجود نیست: