آیا میتوان بین سنتهای باستانی مثل نوروز و توحید بدون مرز یک پیوند و همخوانی مفید و سازنده ایجاد نمود؟
سلام به همه شما، روز خوشی را برای مخاطبین و شنوندگان عزیز آرزو می کنم؛
هر چیزی می تواند پل ارتباط بین بشر و توحید باشد.
خداوند آنگونه خلقت خویش را ترسیم کرده که هر چیزی، هر شخصی، فطرتاً، باطناً، واصل است بین مصنوع آن ذات اقدس کبریایی و صانعش. نوروز از دید آغاز حیات جدید طبیعت، برای ما بهترین تابلو است که پی ببریم به آن مدیریت عظیم الشأنی که در برخورد با اشجار، درخت ها، سبزه ها، گل ها، گیاهان، اینگونه عمل می کند که بهار جان می دهد، تابستان اوج می دهد، گستره می بخشد و پاییز گرفتار تنش و دلهره می کند و زمستان می خواباند و دوباره بهار می آید، از این سیر تسلسل، پی می بریم که فرمانروای آفرینش، هیچ چیزی را ماندگار نکرده است. اگر قرار بود که همیشه بهار باشد، شما قدر بهار را نمی دانستید، چون به یکنواختی عادت می کردید. بهار می آید، شکوفه، طراوت، زندگی. تابستان می آید، حرارت بیش از اندازه خورشید می تابد تا میوه ها را برساند. پاییز که می شود در فضای روییدنی ها همه چیز سست می شود، شل می شود. زمستان هم به خواب می رود. تمام این سلسله مراتب برای این است که توحید کامل بشود، تمام گیتی دست به دست هم داده است تا ما خدا را به واقع بشناسیم، "ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ، تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری"، این، همان "نون و القلم و ما یسطرون" در سوره قلم است، یعنی قلم تقدیر بر همه چیز مسلط و مستولی است. غفلت هم مجموعه دارالغرور است، دارالغرور نمی گذارد انسان عبرت بگیرد، عبرت گرفتن، یعنی توجه به تابلوهای کنار جاده عمر است، یکی از این تابلوها نوروز است. نوروز در بعد دیگر به مفهوم روز نو است، همه روزها روز جدید است، هر روزی که می آید یک تقدیر تازه بر شما رقم می خورد، دیروز مریض بودی، امروز خوب می شوی، این روز نو است. دیروز فقیر بودی، امروز پولدار می شوی، این روز نو است. دیروز برایت ناامن بود، امروز امنیت داری، این روز نو است و برعکس، دیروز راحت بودی، امروز گرفتار هستی، این هم روز نو است، یعنی روزی که خوشبختی و بدبختی آن را پیش بینی نمی کردی. روی این مسئله هم وقتی که فکر می کنید به جبر مطلق می رسید و باز اعتقادات توحیدی لایروبی می شود و مسئله عید که روز شادباش و شادی آفرین است؛ چه کسی ما را شاد میکند؟ خوشحالی در چیست؟ آیا روز اول فروردین که در تقویم نوشته است، یکِ یکِ نود و هفت، این اعداد به خودی خود ما را شاد می کند؟ یا نه، باید پیامد داشته باشد، باید در زندگی انسان تأثیر داشته باشد، همانطوری که وقتی بزرگترها در روز عید یک عدد هزار تومانی نو به یک بچه بدهند و او خوشحال می شود، بزرگترها هم حاجت دارند، آرزو دارند، نیاز دارند که اگر تأمین نشود، برایشان عید مفهومی ندارد، شادی ندارد، خب، باید به که نظر کنند؟ هر کس به بالا دست خودش یک نظری دارد، بچه به والدینش، والدین به مافوق خودشان، نهایتش می رسد به خدا، کارمند به مدیر، مدیر به وزیر، وزیر به حاکم و نهایتاً به خدا می رسد، باز در این سلسله مراتب باید به خدا برسیم، یعنی توحید اینقدر گستره اش در عالم وسیع است که شما با یک سرفه می توانید پرده های فی مابینتان را با خدا کنار بزنید، با یک عطسه، با یک بدن خاره، اکنون بدن من خارید، چرا خارید؟ با همین یک سوال، یک روزنه برای کشف حقایق باز میشود، چون خداوند علت تمام معلولیت هاست. شما از روی پله دارید رد می شوید، ناگهان به زمین می افتید، فکر می کنید، چرا افتادم؟ من که چشمم قشنگ دید، من که مدیریت عقلیم خوب کار می کرد، باز بر می گردید به خدا، پس خدا خواست، در السنه مردم هم همین طور است، در بین عوام می گویند خدا خواست، این خدا خواست را ما آوردیم در مقوله تحقیقی و علمی جا دادیم که لااقل با ادبیات درست مردم به خدا برسند و نه با آن خدایی که ادیان در طول این ده ها هزار سال آورده اند! آن معبودی که وجودش شایسته است که ما او را تکریم و تقدیس کنیم. در این اعتقادات توحیدی ما، نظام کوچک سازی خداوند جایی ندارد.
خدا نگهدار
بروجردی،کاشف توحید بدون مرز
فروردین 1397
فروردین 1397
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر