در
هر کشور، با هر عقیده، سلیقه، خلق و خو، نژاد و مرتبه ای!
زن
مرتبه اش خیلی بالا است. زن، حق حیات به مرد داده است. اگر چه آموزه های دینی می گوید که حوا از آدم جدا و خلق شده است ولی ما نمی دانیم این حرف چقدر صحت دارد، چون در خیلی از مسائل قصص کتب آسمانی، شک و تردید وجود دارد، ولی اگر هم درست باشد، بعداً بر عکس شد!
مردان همیشه بدهکار زنان و وام دار این جنس مؤثر در تداوم حیات انسانی هستند. آفریدگار به زنان یک سری امتیازات داده که به مردان نداده است. ویژگی های زنان در پس عظمت و هویت و واقعیت شان نهفته شده است. هر چیزی یک ظاهر و یک باطنی دارد. نگاه مردان به زنان، اکثراً در دید ظاهری است. در منظر ظاهر، زن باید یک جاذبه ای داشته باشد تا کارش راه بیفتد، حالا یا دختر است تا ازدواج کند یا فروشنده است که مشتری را جلب کند، ولی مرزهای هویتی زن و محدوده اصالتی زنان، فرامحیط و جهان شمول است.
مردان همیشه بدهکار زنان و وام دار این جنس مؤثر در تداوم حیات انسانی هستند. آفریدگار به زنان یک سری امتیازات داده که به مردان نداده است. ویژگی های زنان در پس عظمت و هویت و واقعیت شان نهفته شده است. هر چیزی یک ظاهر و یک باطنی دارد. نگاه مردان به زنان، اکثراً در دید ظاهری است. در منظر ظاهر، زن باید یک جاذبه ای داشته باشد تا کارش راه بیفتد، حالا یا دختر است تا ازدواج کند یا فروشنده است که مشتری را جلب کند، ولی مرزهای هویتی زن و محدوده اصالتی زنان، فرامحیط و جهان شمول است.
یک
روز را برای تجلیل از زن قرار می دهند و بقیه روزها چه در چهار دیواری خانواده و چه در اجتماع، کسی به داد زن نمی رسد!
زنان صاحب افکار بلندی هستند، اندیشمند هستند؛ اگر حقشان را یعنی جایگاه شان را به آنها می دادند و می توانستند آنچه که در درونشان است، بیرون بریزند، قطعاً دنیا بهتر از این اداره می شد. تعداد مدیران در سطوح عالی و بالا در ممالک، از جنس زنان چقدر است؟ اگر جا بیفتد برای جامعه شناسان، روانشناسان، انسان شناسان، خدا شناسان، مفاهیم و ضمایر ناشناخته زنان، هر آئینه کاربری این موجودات مهّم و مؤثر در حیات انسانی، فوق العاده می شد؛ عین مغز است که دانشمندان می گویند: "یک مقداری را بشر استفاده کرده و الباقی اش تعطیل است، بایکوت است، آک بند است" ، از زن ها هم استفاده درست نشد، به خاطر لطافت ظاهریش، چشم انداز این نیمه دوم انسان، همیشه مخفی بوده است. بشر دو نیمه دارد، نیمی مرد و نیمی زن، اگر بخواهیم عظمت زن، کارایی زن، کارفرمایی زن، مدیریت زن را در انتقال انسان از عدم به حیات در نظر بگیریم، باید بگوییم نیمه اول است، یعنی انسانِ درجه یک است، چه در باروری نطفه، چه در حمل جنین، چه در تغذیه کودک؛ حالا علم بشر یک موارد مشابه و جایگزین آورده ولی این، آن نمی شود، همان طوری که موازی سازی شیر مادر را آوردند و بعد از سالیان دراز، تازه کودک شناسان می گویند که هیچ چیز مثل شیر مادر نمی شود!
زن
به تنهایی می تواند خلق کند، همان طوری که مریم مادر عیسی مسیح، خلق کرد، این یک نمونه ایست که مردسالاری را در تاریخ بشکند. اگر به زنان در تمامی ابعاد اجتماع، اجازه دهند تا خود را نشان بدهند، قطعاً حال و هوای کره زمین خیلی بهتر خواهد شد. متأسفانه در کل ده ها هزار سالی که تاریخ ثبت کرده، برخوردها با زن خجالت آور بوده و زنان، مظلومانه این تحقیرها را، این تهدیدها را، این محدودیت ها را، این
حصرها را، تحمل کردند؛ زن مظلوم همیشگی تقویم است.
همین مسئله پریود شدن او، که به تعبیر قرآن می گوید: "نوعی بیماری است"، در آن ایام چقدر به او فشار می آید، خونی که حیات انسان است، از او خارج می شود. چه کسی قدر این انسان را می داند که برای خدمتگزاری به خانواده، انواع و اقسام مشکلات، صدمات و لطمات را تحمل می کند. چه کسی می تواند این باری را که او در نه ماه حمل می کند را حمل کند؟ به شما یک بار بدهند و بگویند دائماً دستت باشد، خسته می شوی؛ چه کسی از عصاره وجودش، به انسان دیگری که در قضا و قدر به او تحویل داده شده است غذا می دهد؟ تا زن آمد حرف بزند، به عنوان اینکه تو وسیله کام جویی هستی، زود با او برخورد تند و شکننده کردند و متأسفانه به خیلی از خانم ها قبولانده شد که آن ها وسیله سرگرمی برای مردها هستند. این ظلم مضاعف است.
زن می تواند در محدوده های گسترده و عظیم، حاکم باشد. هر چه حرمت دهی به زنان بیشتر شود، بازدهیش در جامعه بالا می رود. ما در فرهنگ اسلام هم خواندیم، زیاد داشتیم، " که دین ندارد کسی که برای زن ارزش و اعتبار قائل نیست". با وجود اینکه خیلی از قوانین در اسلام وجود دارد که زن را محدود می کند، ممنوع الحق می کند، محدود النَفَس می کند ولی باز یک چنین چیزهایی ما دیده ایم .
از
این که به زنان تبعیض وارد شد و اِعمال قوانین خشونت آمیز روا شد، تسلیتی برای زنان و مردان است، چون به زنان که فشار آمد، بازدهی عاطفی، عصبی، احساسی و روانیش به مرد هم بر میگردد؛ در محیط خانواده وقتی یکی از این دوتا ناراحت باشد، به دیگری هم سرایت می کند، در جامعه هم همین طور است. جامعه جهانی احتیاج به آرامشی دارد که در وجود زنان است. زنان وقتی که با اعصاب آسوده، سکان اداره امور را در هر بخشی از جامعه، کم و کیف بدست بگیرند، می توانند کشتی انتظارات جامعه را به ساحل خوشبختی برسانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر