مسئله فقر همیشه تهدیدی برای همه نظام های سیاسی
جهان در همه ادوار تاریخ بوده است و بیکاری یکی از پیامدهای منبعث از فقر می باشد.
هنگامی که کشور هیچ دارایی ندارد، فقر فراگیر می شود. خود فقر نیز زیرمجموعه دارد،
همه جنایات، مصایب و فجایع مربوط به فقر است، حتی در فرهنگ دینی هم بارها به فقر و
عوارض ناشی از آن اشاره شده است.
در هر جایی که فقر هست، خدا مستقیم یا غیرمستقیم
زیر سوال می رود، مستقیم هنگامی است که حکومت، یک حکومت دینی باشد. حکومتی که در
آغاز برپایی به مردم قول داده است، یعنی ریش دین را گرو گذاشتند که به این ریش
قسم! ما وضع شما را از حکومت قبلی بهتر می کنیم، نتیجه اش آن است که آن ریش در دست
مردم قطع می شود و به دنبال ریش، ریشه قطع می شود. یعنی ریشه دین از دل ها کنده می
شود. چون مردم یادشان می افتد که آغاز حکومت و پایه آن یا با لباس دین یا با گفتار
دین یا با شعار دین و یا با موضع دین بود.
اگر هم حکومت دینی نباشد خدا به طور غیر مستقیم
از دل ها می رود. برای این که وقتی فشار زیاد شد، مردم ناخواسته خدا را صدا می
زنند، هر دین و آیینی که دارند ناخواسته خدا را صدا می زنند. ولی وقتی که دستگیری
نشود، بعد کم کم به خدا بدبین می شوند. این است که باید تا آنجایی که می شود
شریعتمداران، دینداران، موحدین، مومنین سعی کنند که اگر کاری از دستشان ساخته است،
از فقرا و نیازمندان حمایت کنند که کار به آنجا نکشد که مردم خداگریز شوند.
این حاکمان که ادعای حکومت اسلامی و شیعه دارند،
باید بدانند که امام علی بارها در خطبه هایش گفته بود که "فقر همه چیز را از
بین می برد." وقتی می گوید همه چیز، شامل دیانت و معنویت هم می شود. یعنی
وقتی که از بین رفت، سنگ روی سنگ بند نمی شود. یعنی هنگامی که مردم اعتقاد پیدا
کردند که خدایی در کار نیست، همه کار می کنند. آن مرز جرم نکردن و ممنوعات و
محرمات خود خدا می باشد. وقتی که مردم ببینند که مدعیان دیانت به نام خدا همه کار
می کنند، بعد می فهمند که به مرز واقعیت و دروغ رسیده اند، دیگر هیچ خدایی و هیچ
خبری از آنچه دینداران گفته اند، نیست.
آنگاه بدتر از بد پیش می آید و جمع کردن جامعه هرج و مرج زده بسیار مشکل می شود. هیچ کس به هیچ کس رحم نمی کند، آن هنگام است که
نه از دیانت چیزی باقی می ماند نه از حاکمیت، همه چیز از بین می رود. پس بهتر این
است که مسئولین و دست اندرکاران و عقلای جامعه پیشگیری کنند و نگذارند که کار به
جایی برسد که جامعه رو به زوال برود.
این مسئولین و حاکمان جامعه فعلی به نام خدا آمدند
و با لباس دین و با شعار مذهب و با وعده ایجاد مدینه فاضله، حکومت را به دست
گرفتند، ولی اکنون مردم حق دارند که به آنها اعتراض کنند که چرا از دین پله
ساختید؟
اکنون اسلام از دل ها رفته است، هنوز شعارهایی که
مردم می دهند آبرومندانه است، کم کم شعار مرگ بر اسلام آغاز می شود، سپس نمادهای
اسلام نابود خواهد شد، اکنون همان زمانی است که در تاریخ گذشته نوشته بودند، روزی
فرا می رسد که خود مسلمین مساجد را خراب می کنند و معبدهایی که مربوط به خداست ویران
می کنند. اکنون همان هنگام است!
مسئولین حکومت باید نیازهای مالی و اجتماعی مردم
را تا دیر نشده است، برآورده کنند.
باید بدانند که مردم ما تاکنون بسیار نجابت به
خرج داده اند، هر مردم دیگری به جای ایرانیان بودند، سال ها قبل حرکت می کردند، چون
نزدیک به چهل سال است که حاکمان ایران قول می دهند و عمل نمی کنند و اکثریت جامعه ما
همچنان فقرا و مستضعفین هستند.
آنها به نام مستضعفین، بسیاری از کاخ ها را مصادره
کردند، کارخانه ها را از صاحبان آنها گرفتند، ولی همچنان مستضعفین، در بدبختی و
بیچارگی به سر می برند. تا جایی که خط فقر از سه میلیون تومان به بالاتر از چهار
میلیون تومان در ماه رسیده است. در حالی که درآمد حقوق بگیرها یک میلیون یا یک و نیم
میلیون تومان در ماه می باشد و اکثر بازنشسته ها زیر دو میلیون تومان دریافت می
کنند.
به شما هشدار می دهیم که تا دیر نشده است، به وضع
مردم رسیدگی کنید.
مطمئن باشید که خاطرات بدی از اسلام و انقلاب و
حکومت اسلامی برای نسل های بعد بر جای گذاشته اید.
هیات نمایندگان و گروه سخنگویان بروجردی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر