تحقیق قدمتی به اندازه قدمت تاریخ
بشریت دارد. همیشه محققان و پژوهشگران یک گام جلوتر از کسانی بوده اند که نتایج
پژوهشهایشان را در زندگی و یا در مطالعات خود به کار بسته اند و پژوهشگران همیشه
پیشتازان تکامل و ارتقا بشریت بوده اند.
در این میان مطلبی که کمتر به آن توجه
شده این است که، تاریخ بشریت در عرصه پژوهش همیشه با دو قشر، پژوهشگر روبرو بوده که
از لحاظ روش تحقیق و مساله شناسی و نوع نگاه آنها به معارف و علوم، کاملا متفاوت و گاها
در تضاد بوده اند. یک گروه از این محققان، طرفدار نظریه تراکمی یا انباشتی بودند به این
صورت که با مطالعه و تحقیق بر روی یافته های پیشین و با روش و مفاهیم مورد قبول
تحقیقات پیشین چیزی کشف کرده و به علم می افزودند و یافته های آنها موید و مبتنی
بر تحقیقات قبلی بود. اکثر پژوهشگران در طول تاریخ جزو این دسته بوده اند و اما دسته دیگر
که تعداد اندکی می باشند و بشریت پیشرفت خود را مرهون این دسته از پژوهشگران می
باشد، آنهایی هستند که از مرزهای تفکرات غالب یا همان پارادایم پیشین فراتر رفته و
با روش ساختارشکنانه خود، روش ها و مفاهیم جدید و در مجموع پارادایم جدیدی به وجود آورده اند و
چه بسیار رنجها وسختیهایی که این محققان به جان خریدند تا بشریت را گامی به سوی
تکامل و شکوفایی راهبری و راهنمایی کنند.
از جمله این دسته می توان به سقراط حکیم،
گالیله و مارتین لوتر اشاره کرد که هر کدام در زمینه های متفاوتی بر
علیه پارادایم غالب ساختارشکنی کرده و پارادایم نوینی به بشریت اهدا کردند و همه
آنها بوسیله متعصبین پارادایم قدیم یا زهر نوشیدند یا محکوم به سوزاندن شدند و یا
مورد بی مهری و تمسخر قرار گرفتند اما دیری نپایید که زمان تغییر پارادایم(paradigm shift) فرا رسید و نظریات آنها عالمگیر شده و پارادایم قبلی را
از میدان به در کرد.
در این میان پژوهش در عرصه دین شاید
قرنهاست که از این تغییر پارادایم بی نصیب بوده و پژوهشها بر پایه همان معارف و با
روش های سابق انجام می شود. این خلا می تواند دلایل بسیاری داشته باشد زیرا کسی که
بخواهد در این عرصه وارد شود علاوه بر احاطه بر مفاهیم دینی باید دارای شجاعت بی
حد و حصری نیز باشد چرا که نه تنها خواص برخوردار از مزایای دین، بلکه عوام الناس
متعصب و گریزان از تغییر نیز از مدافعان پارادایم غالب می باشند. با مقدمه ای که
تا کنون گفته شد به راحتی می توان پی برد که چرا تلاش می شود، نظرات
محققی مانند آقای بروجردی، در جامعه شنیده نشود و بهره مندان و معتقدین پارادایم غالب، با حربه
زندان و تهدید و فشار با وی برخورد کنند. گویا سنت تاریخ چنین است. پارادایمی
که بروجردی از آن سخن می گوید چه از لحاظ روش تحقیق و چه از لحاظ مفاهیم با
پارادایم غالب متفاوت است. وی تعالیم دینی و مدعاهای الهیون را از سطح تئوریک و
کاملا ذهنی به سطح عینی و ملموس آورده و گزاره های آن را جزء به جزء به چالش کشیده
و در بوته آزمایش و تجربه گذاشت، یعنی در بعد روش شناسی، بروجردی ساختار پارادایم
غالب را که مبتنی بر مفاهیم کاملا انتزاعی و همراه با پذیرش تعبدی بود به دیدی
پراگماتیک و عمل گرایانه تغییر داده و دین تعبدی را فاقد ارزش می داند. وی در
دوران رواج مغلطه کاری و سفسطه بازی های کلامی در عرصه ادیان، ضرورت پارادایم جستجوگر
خود را در قالب خواسته های انسانی خویش، مطرح
کرد. این ضرورت همانا به این خاطر بود که انسان امروزی فارغ از نژاد، ملیت، مذهب و
فرهنگ و مرزهای جغرافیایی به تناسب انفجار اطلاعات و تکامل عقلی خود در عصر حاضر،
آرمانهای مشترکی را جستجو می کند که از مرزهای جغرافیایی و همچنین مرزبندی های
ملی، فرهنگی، مذهبی و. . . گذر کرده است، امروز مشخص شده انسانها از هر مذهب و طیف
فکری به دنبال روش های عقلانی بوده و در
این رهگذار، خواهان عدالت اجتماعی، آزادی و … بر بنیان های یک جامعه مبتنی بر
خردورزی می باشند و چه بسا این گرایشات بشری در بسیاری از موارد در تضاد با متون
دینی و افکار سردمداران به ظاهر معنوی بشریت در عصر حاضر است، وی پارادایم خود را
با به چالش کشیدن ناسازگاری بین متون دینی و آنچه در واقعیت دیده می شود آغاز کرد
که در پارادایم غالب این گونه چالش ها به هیچ وجه پذیرفته نیست. با نگاهی گذرا به
مفاهیم و موضوعات ارایه شده توسط ایشان به سادگی می توان به تفاوت عظیم بین پارادایم
جدید ایشان و پارادایم غالب، پی برد، این موضوعات عبارتند از:
تضعیف مصادیق دینداری
باز تعریف صفات خدا و رد دیدگاه معذب
بودن خدا
باز تعریف هویت دینی به عنوان بخشی
از یک واحد بزرگتر و تغییر اهداف مرتبط با هویت
تضعیف دیدگاه دوگانه شر و خیر
مبارزه با خشونت نهادینه شده دینی در
قالب قوانین فقهی
تاکید بر تجربه شخصی دین و جهت دادن
به این تجارب
پارادایمی که بروجردی بنیان نهاد، اگر
به مثابه ضرورت برای عصر حاضر در نظرگرفته شود به راحتی می تواند ریشه بسیاری از
اختلافات عقیدتی را خشکانده و در عصری که پیامدهای اختلافات عقیدتی جهان را در وحشت
و نا آرامی فرو برده است، راهی برای رسیدن به آرامش پایدار باشد. به هر حال به نظر
می رسد، دوران پارادایم غالب به سر آمده و تغییر پارادایم در حوزه دین نیز غیر
قابل اجتناب می باشد. سرآغاز این تغییر در نوشته های بروجردی به روشنی مشاهده می
شود، این نوشته ها که حاصل سالها پژوهش و تحقیق می باشد از آنچنان غنایی برخوردار
است که به راحتی می تواند این تغییر را موجب شود. گر چه معرفی این پارادایم جز
تشدید فشارها و تضعیف بنیه جسمی برای ایشان نتیجه ای نداشته و این سنت تاریخ که
برخورد شدید با پژوهشگران ساختارشکن بوده است در مورد وی نیز به منصه ظهور رسیده
است.
25 آذر ماه 1396
نمایندگان، حسین بروجردی، کاشف توحید
بدون مرز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر