در مکتب ما، صرفا روی ادیان زوم نشده
است تحت عنوان اینکه حرف هایشان، کلماتشان، کتاب هایشان، راه و روشِ پیام
آورانشان، اصول و فروعِ ادیانشان با عملکرد خدا همخوانی ندارد، خدا یک عملکرد و
اجرائیاتی دارد و ادیان یک حرف دیگری زده اند! تنها حرف ما این نیست بلکه ساختار
بشر، عدم تطابق ثبت با سند است، یعنی خداوند بشر را آفرید، هیچکس نمیتواند انکار
کند که بشر، اشرف مخلوق است، یعنی بهترین خلقِ خداست، او در بُعد حیوانی در غرائز
با حیوانات مشترک است از نظر اینکه جان دارد، لیکن انسان متکامل ترین حیوانِ روی
زمین است و به قول علمای علم منطق: " الاِنسانُ مٰا هُوَ؟ حیوانٌ ناطِق!
"
خلقتِ بشر، عدم تطابق است، من بارها
به این موضوع اشاره کرده ام که چرا باید از یک سوراخ کوچک به نام حنجره و گلو، چند
موقعیت و کار که عبارت است از صوت، هوا، آب و غذا، انجام بشود وشکل بگیرد!؟
چگونه است که مهندسینِ عالی رتبه ی
صنعتِ ساختمان سازی، موارد فوق را از همدیگر جدا می کنند، چون معتقدند که بهم دیگر
آزار می رسانند، دخالت در کار همدیگر می کنند و همدیگر را خنثی می کنند، آنوقت خدای
با این همه عظمت، بشر را به این شکل آفریده است! آیا می دانید که به خاطر همین موضوع
و به دلیل اختلاط بین این چهار موقعیت، چقدر تلفات داشته ایم؟ هر چند که آمار ثبت
شده ای در دست نیست لیکن عمدتا انسان برای از بین رفتن و نابود شدن آمادگی دارد!
دانشمندان معتقدند، که در وجود ما
غُددی سرطانی وجود دارد که در هر موقعی، موقعیتی، زمانی و تحت هر شرایط و حوادثی، احتمال
فعال شدن وجود دارد؛ جوش هایی که بعداً تبدیل به مشکلات اساسی بدن میگردد.
عدم تطابق در ساختار انسان و جهان وجود
دارد؛ چرا باید جایی بنام کویر باشد و جایی مثل اقیانوس ها محل انباشته شدن آب
باشد؟ کویرکم نداریم!
اگر بگویید هر کدام در جایگاه خود زیباست و قشنگ
است، میگویم شما از یک بُعد نگاه میکنید، آیا سکنه ی کویر که آب ندارند، علف
ندارند، درخت ندارند، انسان نیستند!؟
چه کسی پاسخگو است؟
آن جایی که آب زیاد می آید و همه چیز
را ویران می کند، حرکت کوه های یخی از قطب شمال به سمت جنوب که جزر و مدهای عظیم و
نوسانات آبی - خاکی ایجاد می کند و تهدیدی برای سواحل است، این ها را چه کسی جواب می
دهد؟
بی آبی ها را چه کسی جواب می دهد؟
زلزله های پی در پی را چه کسی جواب می دهد؟
اینها همه عدم تطابق است، منتهای
مراتب ما اصل عدم تطابق را روی ادیان گذاشته ایم و فرعش را به عنوان اشارات و
مصادیق و تماثیل روی طبیعت و موارد دیگر گذاشته ایم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر