مسئله فقر همیشه تهدیدی برای همه نظام های سیاسی
جهان در همه ادوار تاریخ بوده است و بیکاری یکی از پیامدهای منبعث از فقر می باشد.
هنگامی که کشور هیچ دارایی ندارد، فقر فراگیر می شود. خود فقر نیز زیرمجموعه دارد،
همه جنایات، مصایب و فجایع مربوط به فقر است، حتی در فرهنگ دینی هم بارها به فقر و
عوارض ناشی از آن اشاره شده است.
در هر جایی که فقر هست، خدا مستقیم یا غیرمستقیم
زیر سوال می رود، مستقیم هنگامی است که حکومت، یک حکومت دینی باشد. حکومتی که در
آغاز برپایی به مردم قول داده است، یعنی ریش دین را گرو گذاشتند که به این ریش
قسم! ما وضع شما را از حکومت قبلی بهتر می کنیم، نتیجه اش آن است که آن ریش در دست
مردم قطع می شود و به دنبال ریش، ریشه قطع می شود. یعنی ریشه دین از دل ها کنده می
شود. چون مردم یادشان می افتد که آغاز حکومت و پایه آن یا با لباس دین یا با گفتار
دین یا با شعار دین و یا با موضع دین بود.