۱۳۹۶ مرداد ۹, دوشنبه

زادروز خورشید فروزان امرداد

دهم مرداد زادروز مردی است بزرگ، از تبار نیکان و یکتاپرستان، به نام سید حسین کاظمینی بروجردی. او فرزند سید محمد علی کاظمینی بروجردی بنیانگذار مکتب نور در پیش از انقلاب 1357 است که در آن زمان با مدعیان حاکمیت دینی و اقتدارگرایان مذهبی در نبرد علمی و فرهنگی بود.
ایشان که تحصیل کرده مکتب نور و آموزش دیده پدر و اجدادش بود، تصمیم گرفت با توجه به وضعیت جامعه ایران و تنها تریبون باقیمانده از سرکوب که همان تریبون های مذهبی بود، از ابتدای دهه 90 میلادی فعالیت خود را برای تبلیغ خداپرستی با لباس روحانیت آغاز کند.
او با ایجاد حرکت جدیدی به نام سیرعرفان عینی، تلاش کرد که ابتدا مرز بین دین سیاسی با دین سنتی و تفاوت امام آسمانی با امام زمینی را آشکار کند و با ایجاد جلسات نیایش مردم را از امام زمینی و حکومت روحانیون دور کرده و به خالق خود که تنها اراده مطلق در هدایت و خروج بشر از گرفتاری ها است، فرا بخواند.
این حرکت به طور شگفت انگیزی موفق بود و جلسات نیایش با حضور انبوه گرفتاران علاوه بر این که خداشناسی و دین واقعی را به تصویر کشاند، کارنامه پلید دین سیاسی و آخوندهای حاکم را نمایان ساخت که چطور جامعه خداپرستان دچار چنین حجم وسیع از تباهی و نابودی و بدبختی شده بود. این تحول که در واقع مبارزه صلح آمیز و به دور از خشونت با حکومت اسلامی بود، از دید حاکمان ولی فقیه همچنان رصد می شد. بنابراین ملایان حاکم بارها این حرکت را متوقف کردند.
برای اولین بار ایشان در اکتبر سال 1995 مورد تعقیب حکومت قرار گرفت و  بازداشت شد و در زندان توحید تهران مورد آزارهای شدید جسمی و روحی قرار گرفت. او پس از نزدیک به 2 ماه شکنجه های طاقت فرسا و ابتلا به بیماری قلبی، به طور موقت آزاد گردید. در پی آن مسجدی که او در آن به تبلیغ خداپرستیِ بدون مرز و خارج از گرایش های سیاسی می پرداخت، مصادره شد و کلیه فعالیت های مذهبی و اجتماعی وی تعطیل گردید.
ولی پس از آزادی از زندان، آقای بروجردی، به عنوان یک نویسنده و اندیشمند خداشناسی، فعالیت های خود را با تاسیس دفتر کار و چاپ و نشر مقالات و کتاب های مختلف و پخش آنها در جامعه ایران پیگیری کرد. 
او جلسات نیایش را دوباره از سر گرفت که با استقبال عمومی روبرو گردید و کار به جایی رسید که برگزاری جلسات تنها در استادیوم های بزرگ ورزشی و یا پارک ها و مکان های فرهنگی امکان پذیر بود.
طولی نکشید که بدون هیچ گونه تبلیغ در رسانه های دولتی، ده ها هزار نفر از مردم در مراسم های بزرگ نیایش شرکت می کردند.
همزمان ایشان به مسجد نور در جنوب تهران که پدرش به مدت 50 سال در آنجا به تبلیغ خداشناسی و خداپرستی پرداخته بود، می رفت و از آنجا به عنوان پایگاهی برای تبلیغ استفاده می کرد.
این حرکت صلح آمیز، پایه های استبداد مذهبی را لرزاند و آقای بروجردی به طور پیوسته مورد بازجویی و بازخواست قرار می گرفت و به بهانه های مختلف به دادگاه ویژه روحانیت که نهادی زیر نظر ولی فقیه برای سرکوب روحانیون و دگراندیشان مخالف حکومت بود، حداقل دو بار در هر ماه فرا خوانده می شد.
در پی یکی از این بازجویی ها، آقای بروجردی از مارس 2001 تا ماه می همان سال در زندان اوین تهران حبس گردید.
سپس دفتر کار وی مصادره گردید و از وی خواسته شد که کلیه فعالیت های فرهنگی و مذهبی خود را متوقف نماید و توقف آن را در رسانه های عمومی اعلام کند.
ولی در اثر پیگیری های طرفداران آقای بروجردی که به مرز میلیونی رسیده بودند، همایش های نیایش دوباره آغاز گردید.
حکوت این بار به عنوان انتقام و هشدار، پدر ایشان را در 27 مرداد 1381 به قتل رساند و مسجد پدر او را نیز مصادره کرد.
لیکن آقای بروجردی این حرکت مستقل اجتماعی را که "اجتماع خداجویان" و "دریای گرفتاران" می نامید، با انبوهی از مردم در پایتخت و شهرهای بزرگ ایران برگزار می کرد که نشان می داد چگونه جامعه ایرانی که صاحب ثروت های ملی و طبیعی است، به چنین روزی افتاده که بدون هر گونه حمایت رسانه ای و حکومتی، ده ها هزار نفر از مردم خواستار یافتن راهی برای نجات خود بودند.
این بار حکومت ابتدا پیشنهاد سازش داد و به دلیل خودداری آقای بروجردی از همکاری با حکومت، ابتدا تلاش کردند او را در یکی از مراسم های نیایش در شهر آبادان به قتل برسانند که البته موفق نشدند.
با توجه به شکست طرح ترور، در هشتم مرداد 1385 به منزل او حمله کردند که با  مقابله مردم و زد و خورد بین طرفداران آقای بروجردی و ماموران امنیتی، آنها مجبور به عقب نشینی شدند.
آقای بروجردی و همراهانش به مدت 2 ماه حرکت خود را به رسانه های بین المللی کشاندند و رسما خواستار حمایت مراجع جهانی و شخصیت های سیاسی و مذهبی بین المللی از ایشان و خواسته شان که همان جدایی دین از حکومت بود، شدند.
سرانجام در نیمه مهرماه 1385 طی یک یورش مسلحانه وهمه جانبه از سوی ده ها هزار نیروی نظامی، انتظامی، بسیج و یگان ویژه به منزل ایشان و مردمی که در اطراف این منزل تحصن کرده و حلقه انسانی تشکیل داده بودند، صدها نفر را دستگیر کردند، از هیچ خشونتی هم در این حمله دریغ نکردند. پس از آن فاجعه، آقای کاظمینی بروجردی نزدیک به یازده سال زندان و شکنجه در زندان ها و بندهای مختلف را تحمل کردند، اما لحظه ای از مبارزه و تلاش دست برنداشتند و حتی داخل زندان هم به تحقیق و مطالعه و تدریس پرداختند، امروز در زادروز پنجاه و نهم خود در حالی که مدتی است در مرخصی درمانی به سر می برند هنوز هم گرفتار و دربند هستند. در خانه و به نام مرخصی ولی در بند و تحت نظر. انبوه دوستداران و شاگردان مشتاق از دیدار با او منع شده اند و او هم بصورت حبس خانگی و تحت تدابیر شدید امنیتی به سر می برد و مجاز به دیدار، تالیف، تدریس و تشکیل جلسات سخنرانی یا نیایش نیست و از کلیه حقوق شهروندی خود محروم است.


هیچ نظری موجود نیست: