عدل، حیات خلقت است، عدالت در طبیعت هم نقش دارد، اگر اعتدال را که از
ریشه لغوی عدل است از فصول بگیریم، همه چیز نابود میشود و حیات بشر در اثر به هم خوردن
تقویم طبیعی، تهدید میگردد، در چنین روزی باید به تست این قاعدۀ بزرگ جهانی، بنشینیم
تا بدانیم که عدالت، چه نقشی در زندگی بشر دارد و نبودش، چه ضایعات عظیمی را ایجاد
میکند، امروز، بشریت در فقدان دادگری، خُرد میشود، جوامع انسانی، در مرگ دادرسیها،
متلاشی میگردند، وقتیکه برابری در ملتها نباشد، دنیا به دو جهان پیشرفته و عقبمانده
تقسیم میشود،تبعیض بین ملت ها ناشی از نبود عدالت است.
و اما حکومتهای اسلامی که دم از عدالت می زنند، امروز در کجا ایستاده اند؟
آیا در کشوری با وجود حاکمیت استبداد دینی می توان انتظار عدالت داشت؟ عدالت مرهون
آزادی است، از مردم تحت سلطه ظالمانه استبدادی هرگز نمی توان انتظار عدالت، رواداری، محبت، نیکوکاری و صداقت
داشت. رهایی از بی عدالتی است که به مردم، آزادگی را هدیه می دهد. امروز روزی است که
باید بیشتر توجه و اندیشه کرد:
مذهبی که جهاد و قیام به خون و شمشیر جز قوانین لاینفک آن است، و نا باوران
مکتب خود را کافر و واجب القتل و مهدور الدّم میداند، صلحطلبیها را خنثی، آزادیها
را سلب و عدل محض را قربانی می کند، چگونه میتواند دم از عدالت بزند و شعار عدل بدهد.
امروز در ایران اسلامی، می بینیم که چگونه در اثر نبود عدالت اجتماعی،
فجایعی چون اعتیاد، طلاق، بیکاری، جنایت، جنون و بیماریهای جسمی و روحی، بیداد می
کند و بر دامن بنیآدم، لکۀ ننگی را ایجاد کرده که باعث روسیاهی سیاستمداران و شریعت
محوران، گردیده است.
25 تیرماه 1396- گروه نمایندگان استاد توحیدی، سید حسین کاظمینی بروجردی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر