حرکتی که در سی و هشت سال قبل به نام دیانت شد، ثمره اش زندان و شکنجه
های ممتد دین مداران دیکتاتور ستیز بود. پدر معلم ما آقای سید محمد علی کاظمینی
بروجردی، که از بزرگان فقهای دینی کشور بود، در طول ایام حیاتش، مدام با فشارها و
کارشکنی های رژیم مواجه بود. او که در زمان شاه، مجتهد شاخص پایتخت بود، در این
رژیم، همواره تحت خفقان و حصر قرار داشت، تا آن که در سال هشتاد و یک در بیمارستان
مدائن به طور نامحسوس به دست سربازان گمنام امام زمان، کشته شد و اینک مربی
ما است که بیست و پنج سال پیش به خاطر تدریس توحید منهای خشونت و الهیات دور از
قساوت به زندان مخفی توحید که بین خیابان های فردوسی و سرهنگ سخایی و دروازه ملی
قرار داشت، افتاد و تحت آزار روح و جسم قرار گرفت و از آن زمان، پرونده اش مفتوح است
و در هر مقطعی از زمان، مورد هجوم قرار می گیرد، تا این محبس اخیر که یازده سال به
طول انجامید و محصولش انهدام اعضا و جوارحش می باشد.
به راستی، گناه بروجردی چیست؟
نه با هیئت حاکمه بر سر کرسی حکومت درافتاده و نه تمایلی به نظامات
مادی و دنیوی دارد، اما همیشه تحت بگیر و ببندها بوده و هیچ گاه نتوانسته با
آسودگی، شاگردانش را که در آخرین گردهمایی قبل از دستگیری، طبق گواهی فیلم ها و
عکس ها، بیش از صد هزار تن بودند، مورد آموزش معالم ربوبی قرار دهد. تنها خواسته
آموزگار ما، اعتلای وجدان و سیادت شرف و صیانت آزادی و استقلال عقیده و مخالفت با
مذاهب دولتی و ادیان ایذائی است.
گروه وکلای سید حسین کاظمینی بروجردی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر