کیهان لندن به بهانه اعدام شیخ
نمر، نمونههایی از برخورد جمهوری اسلامی با منتقدان روحانی و شیعهی خود از جمله برخود رژیم با آقای حسین کاظمینی بروجردی آورده که در این رابطه با سخنگوی ایشان بانو مریم موذن زاده صحبتی داشته که موذنزاده در عین حال تاکید میکند: «البته
مقایسه شیخ نمر با آیتالله بروجردی مقایسه خوشایندی نیست چرا که نمر در اعتراض
خود علیه حکومت آل سعود به اقدامات خشونت آمیز و تجزیه طلبانه دست زد اما آیتالله
بروجردی همواره بر مبارزه مسالمتآمیز و خشونتپرهیز تاکید داشته است». اتفاقا
همین نکته نیز نشان میدهد که جمهوری اسلامی در مقایسه با رفتار عربستان سعودی
نسبت به یک روحانی از مذهبی دیگر که مردم را به خشونت فرا میخواند، در به زندان
انداختن یک روحانی شیعه و هممذهب که معتقد به مبارزه مسالمتآمیز است، در چه
جایگاهی قرار دارد!
هفته گذشته اعدام شیخ نمر باقرالنمر
تنش بین ایران و عربستان سعودی را وارد مرحله تازهای کرد. حالا نه تنها عربستان
سعودی تمامی روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرده است بلکه در یک یارگیری
منطقهای تلاش میکند کشورهای عربی را در کنار خود و در مقابل جمهوری اسلامی بسیج
کند.
تعلقات فکری شیخ معترض سعودی به ایران
و حمایت تهران از این روحانی شیعی بر کسی پوشیده نبود و ایران بارها پیش از این
نسبت به اعدام او به مقامات ریاض هشدار داده بود. اما شیخ شیعه سرانجام اعدام
شد؛ اعدامی که بیش از همه بر تهران گران آمد و زبان اعتراض و تهدید و ارعاب
بسیاری از چهرههای حکومت را گشود.
آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی
از« انتقام الهی» سخن گفت و سپاه پاسداران، حاکمان عربستان را به «انتقامی سخت» تهدید کرد. مراجع شیعه هم آرام ننشستند از جمله
آیتالله ناصر مکارم شیرازی که اعدام شیخ نمر را «وحشتناک» توصیف کرد. برخی
معترضان هم به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد
حمله کردند؛ حملهای
که تیر خلاص به روابط سست بین دو کشور بود.
شیخ اعدام شده ده سالی را به مطالعه
متون اسلامی در قم گذراند و نزد مراجعی همچون محمد تقی مدرسی شاگردی کرد. اواز
ولایت فقیه دفاع میکرد. شیخ نمر که در منطقه شیعهنشین قطیف عربستان زاده و
بزرگ شده بود همواره از آنچه تبعیض علیه شیعیان عربستان مینامید شکایت داشت و در
اوج اعتراضهای «بهار عربی» از
استعفای پادشاه سعودی گفت. او به همراه ۴۶ نفر دیگر که بیشتر آنها سنیمذهب بودند
به جرم ارتباط با گروه های تروریستی اعدام شد. اما
به باور بسیاری از نهادهای بینالمللی حقوق بشری، شیخ نمر بیش از هر چیز تاوان
اعتراضهای خود به حکومت آل سعود را پرداخت.
در محکومیت اعدام شیخ نمر تردیدی نیست
اما آنچه قابل تامل به نظر میرسد رفتار و موضع جمهوری اسلامی در قبال این اعدام
است. ایران در حالی ار رفتار سعودی انتقاد میکند که از نظر شمار اعدامها پس از
چین در مقام دوم قرار دارد و بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل به طور متوسط هر
روز سه نفر در ایران اعدام میشوند. ایران همچنین یکی از بزرگترین زندانهای
روزنامهنگاران در جهان است. حالا رهبران کشوری که خود تاب تحمل کوچکترین انتقادی
را ندارند با اعدام روحانی شیعی در عربستان بیش از همه زبان به اعتراض
گشودهاند؛ حکومتی که خود رفتارهایی مشابه با منتقدان داخلی خود دارد و از
شدیدترین برخوردها ابایی ندارد و برایش تفاوتی ندارد که فرد منتقد، روحانی و
آن هم شیعه جعفری اثنی عشری باشد یا خیر.
نمونههایی از برخورد جمهوری اسلامی
با منتقدان روحانی و شیعهی خود:
آیت الله حسین کاظمینی بروجردی
این روحانی در بند، مخالف حکومت دینی
و طرفدار جدایی دین از دولت است. او به اتهام تبلیغ علیه نظام و محاربه به ۱۱
سال زندان محکوم شده است و از سال ۸۵
در زندان به سر میبرد. آیتالله بروجردی معتقد است که فساد و سرکوب حکومت جمهوری
اسلامی مبنای اعتقادی مردم را تضعیف کرده است. به گفته خانواده و نزدیکانش وی
بارها در زندان مورد آزار و شکنجه قرار گرفته و با وجود تمامی محدودیتها چندین
بار موفق شده نامههایی را از زندان خطاب به سازمانهای بینالمللی حقوق بشری
بنویسد و از آنچه در زندان بر او رفته است بگوید.
مریم موذنزاده سخنگوی آیتالله کاظمینی
بروجردی به کیهان لندن میگوید: «آیتالله بروجردی زندانی عقیدتی
– سیاسی است و هیچ جرمی به جز ابزار
عقیده ندارد».
آن طور که موذنزاده میگوید،
یک سال پس از دستگیری وی در سال ۸۵ دادگاهی غیر علنی تشکیل و آیتالله
بروجردی در آن دادگاه به ۱۱ سال حبس محکوم شد.
به گفته موذنزاده «با گذشت حدود ۱۰ سال
از سپری شدن دوران محکومیت آیتالله بروجردی، هنوز حکم دادگاه به او و به خانوادهاش
ارایه نشده است».
سخنگوی آیتالله بروجردی همچنین میگوید
که این روحانی منتقد با وکیل تسخیری که دادگاه ویژه روحانیت برای او تعیین کرده
بود مخالفت و خانم گیتی پورفاضل را به عنوان وکیل معرفی کرد اما دادگاه نپذیرفت.
موذنزاده درباره شرایط آیتالله
کاظمینی بروجردی در زندان میگوید: «او در طول ده سال حبس، به دلایلی همچون
انتقال پیامهایی به خارج از زندان حدود ۵۰۰ روز را در سلول انفرادی گذرانده
و هم اکنون نیز از دارو و درمان محروم است».
به گفته سخنگوی آیتالله کاظمینی بروجردی،
آزار این روحانی منتقد، به شخص او محدود نمانده است و خانواده و نزدیکان او نیز
بارها تحت فشار قرار گرفتهاند؛ از آزار نوه شش ماهه او گرفته تا فشار بر
کارفرماها برای منع استخدام نزدیکان او.
موذنزاده در عین حال تاکید میکند:
«البته مقایسه شیخ نمر با آیتالله
بروجردی مقایسه خوشایندی نیست چرا که نمر در اعتراض خود علیه حکومت آل سعود به
اقدامات خشونت آمیز و تجزیه طلبانه دست زد اما آیتالله بروجردی همواره بر مبارزه
مسالمتآمیز و خشونتپرهیز تاکید داشته است». اتفاقا همین نکته نیز نشان میدهد که
جمهوری اسلامی در مقایسه با رفتار عربستان سعودی نسبت به یک روحانی از مذهبی دیگر که
مردم را به خشونت فرا میخواند، در به زندان انداختن یک روحانی شیعه و هممذهب که
معتقد به مبارزه مسالمتآمیز است، در چه جایگاهی قرار دارد!
آیت الله سید محمدکاظم شریعتمداری
او از مراجع تقلید شیعه بود و در
تاسیس حزب «جمهوری خلق مسلمان» نقش مهمی داشت. پیش از انقلاب سال ۵۷ از یاران آیتالله
روحالله موسوی خمینی به شمار میرفت. به مرور اما به صف مخالفان آیتالله خمینی
پیوست، خلع لباس شد و در فروردین ماه سال ۶۵ در حصر خانگی درگذشت و به صورت شبانه
و مخفیانه به خاک سپرده شد. او در دوران حصر بارها نسبت به اعمال فشار
بر خود و نداشتن امکان دفاع اعتراض کرده بود.
آیتالله احمد آذری قمی
زمانی ریاست حوزه علمیه قم را به عهده
داشت و در رسیدن سیدعلی خامنهای به رهبری نقشی اساسی ایفا کرد. بنیاد رسالت
را در دهه ۶۰ تاسیس نمود؛ بنیادی که روزنامه رسالت را منتشر میکند. در اختلافات علی خامنهای و
نخست وزیر وقت، میرحسین موسوی، از خواسته خامنهای برای
تغییر نخست وزیر حمایت کرد. او هم به مرور با بنیانگذار جمهوری اسلامی اختلاف پیدا
کرد. پس از درگذشت آیتالله خمینی یکی از گزینههای رهبری بود و حتی علی خامنهای پیشنهاد
داد او رهبر جمهوری اسلامی شود. در اواخر عمر وی با تغییر مسیر فکری به منتقدان
آیتالله خامنهای بدل شد و در نامهای سرگشاده به مردم ایران به دلیل نقش داشتن
در رسیدن خامنهای به رهبری جمهوری اسلامی از آنها عذرخواهی کرد. گفته میشود وی
در خلع مرجعیت آیتالله شریعتمداری نقشی اساسی داشت، سرنوشت او اما بهتر از
شریعتمداری نشد. آیتالله احمد آذری قمی در ۲۲ بهمن ۱۳۷۷ در حصر خانگی درگذشت.
آیتالله حسینعلی منتظری
منتظری هم پیش از انقلاب ۵۷ از
نزدیکان آیتالله خمینی بود و در زمان تبعید آیتالله خمینی نماینده تامالاختیار
او در کشور بود. وی به گفته خودش حتی نظریهپرداز «ولایت فقیه» بود. پس از انقلاب،
رییس مجلس خبرگان قانون اساسی شد و مراتب قدرت را تا جانشینی رهبر جمهوری اسلامی
طی کرد. پس از اعدامهای سیاسی دهه ۶۰ به انتقاد از بینانگذار حکومت و دوست دیرین
خود پرداخت و به دنبال آن از مقام جانشینی عزل شد. در دوران رهبری آیتالله خامنهای
نیز وی زبان به انتقاد از رهبر تازه گشود که پیامدش حصر خانگی بود. پس از ناآرامیهای
انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از رفتار حکومت در قبال معترضان انتقاد کرد. او
در آذرماه همان سال در حصر درگذشت.
برخورد با معترضان عقیدتی در ایران و
از جمله روحانیون منتقد و معترض، محدود به سالهای گذشته نیست و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد.
حجتالسلام مهدی کروبی از رهبران
معترضان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از بهمن ماه سال ۸۹ بدون برگزاری دادگاه در
حبس خانگی به سر میبرد.
آبان ماه سال جاری عدهای لباس شخصیها
به بیت آیتالله سید صادق شیرازی، دیگر روحانی منتقد رفتار حکومت جمهوری اسلامی،
حمله کردند. دفتر آیتالله صانعی نیز بارها مورد حمله قرار گرفته است.
پیشینه جمهوری اسلامی نشان میدهد که مسوولان
حکومت در طول ۳۷ سال سپری شده از عمر آن، کوچکترین صدای مخالفی را سرکوب
کردهاند؛ تفاوتی هم ندارد که این صدا از جانب مردم عادی باشد و یا کسانی که در
بالا بردن شالوده حکومت نقشی به سزا داشتهاند.
اعدام شیخ نمر به دلیل حقوق اولیه انسانی
و اصول حقوق بشر محکوم است اما بهتر است به مسوولان جمهوری اسلامی سرنوشت آن
روحانیان شیعهای را در ایران یادآوری کرد که فقط زبان به انتقاد از حکومت گشودند
و به شدت سرکوب شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر