خدمتِ نمایندگان عزیز و وکلای خوبم
با سلام و عرض احترام و آرزوی توفیقاتِ روزافزون
همانطور که مستحضر میباشید، قدمتِ هزینهدهیِ همهجانبه
اینجانب در عرصهی دیانتِ منهای سیاست بیست سال بوده، که در آغازِ آن به علت
استقلال در عقاید دینی، در بازداشتگاه مخفی توحید که در جوار اداره پست مرکزی قرار
دارد زندانی شدم، و با ادوات شکنندهی جسمی و روحیِ مخوف شکنجه گردیدم. و چهارده
سال قبل نیز به دلیل نشر توحیدِ غیرسیاسی، چندین ماه در بند دویست و نه وزارت
اطلاعات محبوس بودم و مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
در این نُه سال هم زجری نبوده که بر این مدافع حقوق بشر
وارد نیاورده باشند، تا جایی که کلیتِ سلامتم را از دست دادهام و امیدی به تداوم
زندگیام ندارم. پاهایم به سمت فلجی میرود، چشمهایم به سوی کوری کشیده میشود،
ریهام در معرض نابودی است، قلبم در مسیر سکته بوده، و مغزم مرا به مرگ نزدیک میسازد.
این نُه سال هر ثانیهاش برایم کوهی از فشارهای طاقتفرسا را به همراه آورده است.