پس از هر حمله تروریستی از جانب
القاعده یا داعش، دو بازتاب مشترک در غرب به وجود می آید. یکی آن که اسلام چیزی به
جز این نیست. به عنوان مثال، رییس جمهور اوباما شب گذشته در پیام
سالانه به کنگره در بیان شرایط ملی و برنامه های سیاسی، از اشاره
کردن به اسلام رادیکال طفره رفت و به جای آن به استعاره خسته کننده
"ایدئولوژی افراط گرایی وحشیانه" برگشت. چنین دیدگاه های سیاسی که تلاش
می کند مسائل را با تصحیح کردن های سیاسی بهتر جلوه دهد، فراموش می کند که در واقع
بسیاری از اهداف مورد حمله و تعداد زیادی از قربانیان اسلام رادیکال، مسلمانان
میانه رو هستند.
ولی چرا مسلمانان
میانه رو حرفی نمی زنند؟ در واقع چنین نیست، آنها دیدگاه خود را ابراز می کنند. ولی اغلب
هنگامی که صحبتی می کنند، کسی حامی آنها نیست. موضوع آیت الله کاظمینی بروجردی را در
نظر بگیرید. در صحنه ای از رشد افراط گرایی دولتی در ایران، بروجردی خواهان بازگشت
به اسلام سنتی شده است. رژیم ایران پاسخ چنین درخواستی را با یورش انبوهی از
سپاهیان خود و محاصره
منزل بروجردی، سرکوب و غلبه بر حامیان او و کشاندن این رهبر مذهبی به زندان
مخوف و بدنام اوین داد.
در اوایل این ماه، بروجردی در واکنش
به کشتار نویسندگان مجله "شارلی ابدو"، نامه ای نوشته که ظاهرا به صورت
مخفیانه از زندان اوین بیرون ارسال شده است. من متن این نامه را در اینجا تکرار می
کنم:
ستایش می کنم آفریدگاری را که هرگز نوازش خلق را فراموش نکرد و هیچگاه امر به خشونت ننمود و پیامبری را برای آزار رعیت، ارسال نکرد و شریعتی را در قساوت، شکل نداد.درود این پیشوای زندانی که بیش از 3000 روز در مرکز خشونت و قساوت استبداد به ظاهر مذهبی، جوانی و سلامتی و عمر خویش را از دست داد بر تمامی آزادی خواهان و صلح جویان عالم؛این جانب بعنوان یک اسیر استبداد دینی که اخیرا به علت ارائه اسناد و مدارک مذهبی، در ردّ هر نوع قساوت و خشونتی به نام پروردگار، متهم به منازعه با حکومت اسلامی شده و محکوم به اعدام گردیده ام.از بند خاص خود که شرایط غیرانسانی در آن حاکم است این اعلامیه تهاجمی علیه اسلام سیاسی را بر ساحت تاریخ معاصر عرضه می دارم:من، مذهبی که قانون لااکراه فی الدین را زیر پا بگذارد از هر جنایتکاری خطرناک تر می دانم، دینی که ملت را در خفقان و سرکوب، نگه می دارد، باب بزرگ بدبینی را به حق تعالی، باز می کند، دیانتی که ممزوج با سیاست شد، معجون کشنده ای است که برای جهانیان جز خشونت و خطر به بار نخواهد آورد. تاریخ بشریت، مبین خشونت های شریعتمدارانی است که آفریدگار را در جایگاه اتهام قرار دادند و مطامع مادی و نفسانی خویش را آباد نمودند.قباحت آمیختن عقاید مذهبی با اهداف جاه طلبانه را در تشکلات گروه های تندرو و عناصر مرتبط با عوامل ترور، می توان به راحتی رویت کرد. ظهور و شکل گیری سپاهیان جهادی و انتحاری، آزادی های فردی و اجتماعی را نابود و عرصه زندگی را بر مردم و ملل جهان تنگ می کند و خطر و ضررش از همه سیستم های سیاسی خودکامه دنیا فراتر، بیشتر و هولناک ترست.من به عنوان یک کارشناس دینی که همواره از حریم توحید دفاع کرده است ، از همه باورمندان ادیان می خواهم: اجازه ندهید که سودجویان و متعصبین مذهبی با ابزارهای خشونت دینی پروردگار مهربان را متهم کنند و نام بلندش را لکه دار نمایند از رهبران ادیان تقاضا می کنم که در مقابل خشونت های مذهبی ساکت ننشینید.در اینجا انزجار و برائت خود را از چنین حرکتهای جنایت آمیز علیه آزادی خواهان اعلام می دارم .سید حسین کاظمینی بروجردیایران – تهران – زندان اوین
چقدر غمگینانه است که بسیاری از
مفسرین ایالات متحده بر نبود صداهای میانه رو تاسف می خورند، ولی هنوز گوش ناشنوای
خود را به صدای کسانی که دگراندیش هستند، برنمی گردانند. چنین افراد شجاعی برای
مبارزه مستقیم و به چالش کشیدن رادیکالیزم کافی هستند، البته، باید بسیار نادر
باشند. با این حال آقای بروجردی تنها نیست. تراژدی واقعی، همانا سکوتی است که در
هنگامی که رژیم سرکوبگر به دنبال راهی است تا آنها را خاموش و محبوس نماید، همه جا
را فرا گرفته است.
اگر رییس جمهور اوباما و وزیر امور
خارجه آمریکا، جان کری، نیمی از وقت را در جستجوی راهی برای موفقیت در آزاد ساختن
کسانی صرف کنند که در رویارویی با رادیکالیزم زندانی شده اند و همچنین تلاش کنند
که چنین رژیم هایی ظالمی را به دادگاه بکشند، و اگر چشم بسته خود را به سوی قوانین
کفر آمیز سرکوب گرانه ای باز کنند که تقدس و حرمت پروردگار را از بین می برند،
اقلیت ها را مورد آزار و تهدید قرار می دهند و کسانی که رادیکالیزم را به چالش
کشیده اند را مستبدانه محدود می کنند، شرایط در خاورمیانه و جنوب آسیا رو به بهبود
خواهد رفت. آزادیخواهی هرگز نباید به
واسطه دیپلماسی صدمه ببیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر