آرش لرستانی: دربارهی علت
آتشسوزی در بند 325 زندان اوین چه اطلاعات معتبری از سوی زندانیان منتشر شده است؟
مریم موذن زاده: سحرگاه روز سه شنبه
10 تیرماه 1393، بند 325 (ویژه روحانیت) آتش گرفت، وسایل زندان و لوازم
زندانیان، خسارت دید و در آتش سوخت. زندانیان مستقر در این بند، به علت تنفس دود
حاصل از این آتش سوزی، دچار ناراحتی های تنفسی گردیدند. اما علت این آتش سوزی را
کسی نمی دانست و مسئولین زندان هیچ توضیحی در این مورد به زندانیان نداده
بودند. زندانیان معتقد بودند که سیم های برق دستکاری شده و آتش سوزی مشکوک و عمدی
بوده است.
آرش لرستانی: قوهی قضاییه
و ریاست زندان اوین دربارهی آتشسوزی چه اقدامات
درمانی و رسانهای انجام دادهاند؟ و آتشسوزی را به چه علت میدانند؟
مریم موذن زاده: هیچ کدام از مسئولین
قوه قضاییه و همچنین ریاست زندان و مدیرکل زندانها تا روز 15 تیر به هیچ وجه اطلاع
رسانی نکرده و این مسئله را مسکوت گذاشته بودند. اما پس از انتشار این خبر از سوی
رسانه های خارج از کشور و ابراز نگرانی سازمانها و افراد مدافع حقوق بشر، با گذشت
5 روز، رییس زندان اوین در پاسخ به خبرنگاری که در یک مراسم از وی درمورد این حادثه
سوال کرده بود، این حادثه را تکذیب کرد و در سایتهای داخلی هم نوشتند:" رئیس
زندان اوین ادعای برخی رسانههای خارجی مبنی بر آتشسوزی در یکی از بندهای زندان
اوین را تکذیب کرد. رشیدی گفت: همانطور که در هر خانهای دو سیم برق به یکدیگر
برخورد میکنند و باعث اتصالی شده و سرانجام دودی بلند میشود در این بند
زندان اوین هم همین اتفاق افتاده است" البته ایشان هیچ توضیح دیگری ندادند و
جزییات را هم نگفتند، ایشان در ابتدا آتش سوزی را کلا تکذیب کردند، و در جمله بعد
آن را یک مسئله بی اهمیت خوانده و تلویحا تایید می کند!
آرش لرستانی: خانوادههای
زندانیان وکلای مدافع آنها آیا امکان ملاقات مستقیم داشتهاند؟
مریم موذن زاده: متاسفانه تلفن بند روحانیت، چند روز قطع
بوده است و زندانیان برای تماس با خانواده باید به بندهای دیگر مراجعه می
کردند. بند 325 بند ویژه روحانیت است که مخصوص زندانیانی است که در دادگاه ویژه
روحانیت محاکمه می شوند و جرایم سیاسی و عقیدتی دارند، این دادگاه مستقل از قوه
قضائییه و مستقیما تحت نظر رهبر است و طبق قانون این نهاد، زندانیان نمی توانند
وکیل مستقل داشتنه باشند. برای مثال آقای کاظمینی بروجردی وکیل مدافع ندارد و
خانواده زندانیان این بند ملاقاتی ویژه این حادثه با زندانیان خود نداشته اند.
آرش لرستانی: بازتاب رسانههای
داخلی و خارجی و نهادهای حقوق بشری را نسبت به این اقدام چگونه ارزیابی میکنید؟
مریم موذن زاده: با اعلام و اطلاع رسانی زندانیان و خانواده هایشان بسیاری از
سایتهای خبری این خبر را بازتاب دادند و نهادهای مدافع حقوق بشر هم عکس العمل نشان
دادند اما متاسفانه بدلیل سکوت عجیب و سنگین رسانه های داخل ایران، رسانه هایی از
قبیل رادیو فردا، صدای امریکا و بی بی سی، که به تعبیر خودشان، معمولا مرجع
خبرهایشان رسانه های داخلی است(!) این خبر را بازتاب ندادند.
آرش لرستانی: با توجه به
اینکه شما سخنگوی آقای کاظمینی بروجردی هستید لطفا بگویید وضع جسمی ایشان چگونه
است و دربارهی آتشسوزی و شرایط بعد از آن، ایشان چه میگویند؟
مریم موذن زاده: همانطور که در خبرهای مربوط به ایشان
بارها تکرار شده است آقای کاظمینی بروجردی که هشتمین سال از دوره محکومیت یازده
ساله خود را سپری می کنند در زندان اوین و بند 325 محبوسند ایشان از نظر جسمانی در
وضعیت بدی هستند و از بیماری ها و ناراحتی های جسمی رنج می برند که حاصل از این
هشت سال حبس و شکنجه است، به زعم ما هیچ بعید نیست که این اتفاق عمدی بوده است .
شجاعت و مقاومت او شکنجه گران را به ستوه آورد و تصمیم گرفتند که او را در حین یک
حادثه به قتل برسانند، چندین مورد سو قصد به جان یک زندانی بی دفاع، در طی هشت سال
گذشته، این احتمال را به یقین نزدیک می سازد. این حادثه آتش سوزی در ساعتی بسیار
کم رفت و آمد اتفاق افتاده است، زمانی که فعالیت خاصی وجود ندارد که احیانا ایجاد
حریق کند. آیفون بند به طور عجیبی قطع شده و دربهای زندان قفل شده بود. هیچ کس به
صداها و فریادهای زندانیان پاسخ نداده و زندانیان به حال خود رها شده بودند که این
تعلل خود جای تردید و پرسش بسیار دارد. در جایی که اعتراضی کوچک از سوی یک
زندانی،موجب هجوم صدها نفراز نیروهای گارد ویژه زندان به بند و سلول و عکس العمل
شدید آنها می گردد، چگونه این همه سرو صدا و فریاد، مدتها بی پاسخ مانده است به
طوری که تمام لباسها و وسایل زندانیان در آتش سوخته است.
روز بعد از حادثه نیز ریاست زندان و
مقامات مسئول سکوتی عجیب را در پیش گرفته اند. در حالی که اگر این ماجرا در کشوری
مانند اسراییل یا امریکا روی داده بود، مقامات رژیم از رهبر و رییس جمهور و مقامات
قضایی و کشوری و لشکری گرفته تا مراجع تقلید مکررا اعلام موضع می کردند و رسانه
های داخلی مدام این خبر را پخش می نمودند که این هم خود سوال برانگیز است، چرا که
اگر این آتش سوزی یک حادثه می بود، ریاست زندان و مقامات حفاظتی زندان می بایست
این خبر را منتشر می کردند و ضمن عذرخواهی از خانواده های زندانیان به تشریح ابعاد
این حادثه و دلایل آن می پرداختند که این کمترین اقدام ممکن برای رهانیدن و تبرئه
این مسئولین از مظان اتهام است. ولی با کمال تعجب نه تنها این اقدام را نکردند
بلکه بعد از گذشت 5 روز چنین برخورد نامناسب و عجیبی با مسئله برخورد کردند که در
سوال قبلی توضیح دادم.
آرش لرستانی: به نظر شما
چرا باید زندان اوین که یکی از مهمترین زندانهای جمهوری اسلامی است، بارها قانون
شکنی و نقض حقوق بشر در آن انجام شود؟
مریم موذن زاده: از نظر من ایران امروز یک زندان بزرگ
است و جمهوری اسلامی خود الگوی تمام عیار نقض حقوق بشر است. وقتی که در قانون
اساسی یک کشور موارد نقض حقوق بشر به سهولت یافت می شود، یعنی نقض حقوق بشر در
ایران سیستماتیک و کاملا قانونی صورت می گیرد. البته این یک مسئله ریشه ای است و
ناشی از ماهیت دینی حکومتی است که به نام دین و با نام دیانت هر جنایتی را مرتکب
می شود و حاضر نیست به معاهدات بین المللی پایبند باشد. امروز در کدام نقطه یا
ارگان یا نزد کدام اصناف می توان رعایت حقوق انسانی و شهروندی را مشاهده نمود؟ در
مورد زنان؟ کودکان؟ پیروان ادیان؟ هواداران عقاید سیاسی گوناگون؟ در چه مکان و
زمانی هموطنان ایرانی می توانند حق و حقوق خود را استیفا و مطالبه نمایند؟
زندان اوین و بسیاری از زندانهای دیگر
در تهران و شهرستانها جایگاه مبارزین با شرافتی است که در مقابل ظلم و بی عدالتی
سکوت نکرده اند کسانی که برای دستیابی به کمترین حق مسلم خود یعنی آزادی بیان و
عقیده کوشیده اند. رژیم از این افراد شجاع و هوشمند که از درون زندان ها هم ساکت
ننشسته و برای احقاق حقوق خود تلاش می کنند، بسیار وحشت دارد و سعی دارد به هر روش
ممکن آنها را ساکت نگه دارد یا از انتشار اخبار و اطلاعات داخل این زندانها به
بیرون از زندان جلوگیری نماید.
آرش لرستانی: در پایان اگر
ذکر نکته و یا مطلبی را ضروری میدانید لطفا بیان کنید.
مریم موذن زاده: مسئولین جمهوری اسلامی 35 سال است نقض سیستماتیک حقوق
بشر ادامه میدهد و خود را صاحب جان و مال مردم ایران میداند سالهاست جنایت
می کند و پاسخ گوی نهاد های بین المللی هم نیست. بیانیه ها و نامه های گزارشگران ویژه
سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق بشر را بی پاسخ می گذارد. و هیچ توجهی نمی کند
و تنها با فریب و نیرنگ سعی دارد از خود چهره موجهی به جهانیان نشان دهد.
اخیرا جواد لاریجانی مسئول حقوق بشر
ایران، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، دکتر احمد شهید، را حامی تروریست ها
نامیده است و به جای پاسخ به موارد مطروحه در گزارش او، با نوعی هوچی گری و شانتاژ
و توهین با این مسئله برخورد کرده است. حال سوال این جاست که رژیمی که چنین رفتاری
با گزارشگر ویژه سازمان ملل دارد چگونه رفتاری با زندانیان و خانواده هایشان خواهد
داشت؟
در چنین فضای ناهنجار و بی توجهی مقامات
ایران به اوضاع جامعه و مردم، تنها چاره هموطنان ما بویژه زندانیان در بند و بی
دفاع، این است که رسانه ها و مدافعین حقوق بشر یک صدا و بی وقفه این جنایات و
اخبار موارد نقض حقوق بشر را گزارش کنند تا چهره واقعی این نظام جنایتکار بیش از
پیش برملا گردد و همچنین صدای حق طلبی این مبارزین شجاع و فداکار را پژواک دهند و
نگذارند این عزیزان را در سیاهچال های رژیم نابود کنند.
با سپاس: مریم موذن زاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر