نهمین رمضانی است که در اسارت مدعیان دروغین مذهب هستم، مذهبی که ناشر قساوت و
ناقل شرارت و نافی حقیقت است. براساس چنین دیانتی، حکم
اعدام مظلومین صادر می شود و فرمان به غارت بیت المال مسلمین می آید. به راستی که
ماه رمضان درحوزه دیانت دولتی، نفرتگاه معنوی و گریزگاه توحیدی و شرمگاه اسلامی
است.
آیا رمضان، ماه تقرب به خداوند است؟
پروردگاری که زیر لوایش، ملتی را به زنجیر می کشانند؟
آیا رمضان، ماه میهمانی حق تعالی می باشد؟
در این میهمانخانه، با چه چیزی از میهمانان، پذیرایی می شود؟
با گرانی؟ بی پولی؟ بیکاری؟ دروغ و نیرنگ و حقه؟
با روانه کردن اموال عمومی به پایگاه های سوریه و عراق و لبنان و بحرین؟
با کدامین محراب و منبر تبلیغ شریعت می شود؟
محرابی که دکان حکام جورست؟
مساجدی که آیات و روایات و احادیث را به نفع استبداد آخوندی، تفسیر و تبیین می
نمایند؟
منابری که جایگاه، دعاگوئی و سخنرانی برای دیکتاتوری عمامه است؟
بیچاره رسولی که ودایعش، دستاویز دنیاطلبان آخرت فروش است!
آیا شهید رمضان، امیر عادلان، پیشوای مصلحان، و دلسوز محرومان، راضی به این همه
آزار و اذیت مردم موحد است؟
با چه روئی، مراجع تقلید، جامعه را به اصلاح نفوس، دعوت می کنند. در حالی که
خود مبلغ حکومت ظلم هستند، آیا ستم از این مهمتر پیدا می شود که منابع خداداده ملت
ایران، برای تقویت نیروهای اطلاعاتی و جاسوسی و ایذائی در داخل و خارج کشور صرف
شود و فرزندان فلک زاده این سرزمین مقدس، از کثرت فقر و فلاکت و خسارت به پیری
زودرس رسیده و در امراض لاعلاج از بین بروند؟
فریاد اهل منبر در این ماه منتسب به ربوبی چگونه است؟ آیا در خطابت و بلاغتشان
ناله های رعیت بی گناه را سر می دهند؟
و در روضه هایشان، مصائب و مراثی هموطنان غریب و بی کس را زمزمه می کنند؟
بارالها، از محبس جانکاه و موحشم، دست یداللهی تو را به بیعت می فشرم و به
خونم سوگند می خورم که از کیان معرفتت دفاع نمایم و پژواک استغاثه بندگانت باشم و جان
ناقابلم را در مقابله با خون آشامان قباپوش و پست فطرتان نعلین به پا فدا کنم.
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران – تهران – زندان اوین
تیرماه 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر