مریم مؤذنزاده - کیهان آنلاین – ۱۶ دی ۹۲ – یکی از پیآمدهای برقراری حکومتهای دینی، چنگ انداختن به جزییات،
فرعیات
و تفاسیر عمدتا نادرست از احکام دینی برای سیطره هر چه بیشتر بر مردم است که منجر به کمرنگ شدن اصول مهم مورد تاکید مذهب برای پیروان آن میگردد.
و تفاسیر عمدتا نادرست از احکام دینی برای سیطره هر چه بیشتر بر مردم است که منجر به کمرنگ شدن اصول مهم مورد تاکید مذهب برای پیروان آن میگردد.
به بیان سادهتر، هر چند ظاهرا هدف از تشکیل یک حکومت دینی،
اجرای کامل قوانین مذهبی در جامعه عنوان میشود، ولی به علت آن که اصول مذهب نمیتواند
دستاویزی برای سوء استفاده و خودکامگی فرمانروایان حکومت مذهبی گردد، به ناچار
نهادهای حکومتی با تکیه برفروع دین و جزئیات آن به تفسیر و توجیههای نادرست برای
دستیابی به اهداف خود دست مییازند تا جایی که گهگاه رفتارهای وسواسی و
بیمارگونه اغلب به جای دینداری تبلیغ شده و عوام دچار فریبخوردگی و اشتباه میگردند.
بررسی کارنامه حکومت اسلامیایران به عنوان یکی از پرچالشترین حکومتهای دینی در
طول تاریخ، به خوبی نمایانگر این وضعیت است.
به عنوان مثال کتاب دینی مسلمانان آنها را بارها به یکتاپرستی و نفی ظلم و خشونت، انساندوستی فراخوانده و در متن آن بارها یکتاپرستان سایر مذاهب و پیامبران ادیان دیگر مورد ستایش قرار گرفتهاند، لیکن در گوشه ای از این کتاب و در یک مورد در زمان و مکان خاص به همسر پیامبر اسلام توصیه شده که خود را بپوشاند تا در امان باشد. حال در رژیم حاکم بر ایران که به نام اسلام بر سر کار آمده است، در شرایطی که ظلم و ستم و استبداد حکومتی فراگیر شده و حقوق شهروندان نادیده گرفته میشود، فقر به طور گسترده و روزافزون اقشار جامعه را در بر میگیرد و فساد و دزدی در ابعاد دولتی نهادینه شده و در تمام دستگاههای حاکم ریشه دوانده است، مشاهده میکنیم که حکومت دینی به مبارزه گسترده با عدم رعایت حجاب میپردازد و تلاش دستگاههای امنیتی و انتظامیبرای برقراری و رعایت حجاب به نحوی چشمگیر و مصرانه است که گویا هیچ مشکل دیگری در این کشور وجود ندارد!
به عنوان مثال کتاب دینی مسلمانان آنها را بارها به یکتاپرستی و نفی ظلم و خشونت، انساندوستی فراخوانده و در متن آن بارها یکتاپرستان سایر مذاهب و پیامبران ادیان دیگر مورد ستایش قرار گرفتهاند، لیکن در گوشه ای از این کتاب و در یک مورد در زمان و مکان خاص به همسر پیامبر اسلام توصیه شده که خود را بپوشاند تا در امان باشد. حال در رژیم حاکم بر ایران که به نام اسلام بر سر کار آمده است، در شرایطی که ظلم و ستم و استبداد حکومتی فراگیر شده و حقوق شهروندان نادیده گرفته میشود، فقر به طور گسترده و روزافزون اقشار جامعه را در بر میگیرد و فساد و دزدی در ابعاد دولتی نهادینه شده و در تمام دستگاههای حاکم ریشه دوانده است، مشاهده میکنیم که حکومت دینی به مبارزه گسترده با عدم رعایت حجاب میپردازد و تلاش دستگاههای امنیتی و انتظامیبرای برقراری و رعایت حجاب به نحوی چشمگیر و مصرانه است که گویا هیچ مشکل دیگری در این کشور وجود ندارد!
این همان آفت حکومت دینی است که از حجاب که نمایانگر نوعی معنویت
انتخابی و مساله “فردی” است به عنوان اهرمیبرای فشار و سرکوب “جمع” استفاده میشود.
به این ترتیب اصل را فراموش کرده و فرع را به شدت بزرگ جلوه میدهند. در این مسیر
باطل علمای وابسته به حکومت نیز در بسط و گسترش خرافات و جعلیات به رقابت با
یکدیگر پرداخته اند، آن چنان که احکام عجیب و غریب حتی در مورد نحوه پوشش بانوان و
مقدار و حدود آن صادر میکنند و هر روز دایره آزادیهای فردی شهروندان را تنگ تر
مینمایند.
سیر تکامل حجاب از روسری به مقنعه و سپس چادر همراه با دستکش و ساق پوش
و حتی محدودیت در انتخاب رنگ که عمدتا منجر به حبس بانوان در منزل شده است، این
پرسش را در ذهن میپرورد که چگونه حکومتی که با عملکرد ۳۵ ساله اش اصل توحید و
یکتاپرستی را زیر سئوال برده و باعث نفرت میلیونها انسان از دین شده است، با طرح
مسائل فرعی و غیر منطقی مانند الزامیبودن حجاب، ادعای دیانت مینماید؟
با این حال از نظر برخی پژوهشگران و دانشمندان دینی، احکام و قوانین
مذهبی در ادیان مختلف، بر اساس ظرفیت و شرایط زمانی و مکانی ویژه آن صادر شده است
و اجرای این احکام فردی و انتخابی است و نحوه آن هم قابل تغییر میباشد.
آقای کاظمینی بروجردی از آن دسته از متفکرین است که معتقد هستند حجاب
یکی از احکام فرعی دین میباشد و نحوه پوشیدن لباس بر طبق سلیقه شخص و موقعیت و
مصالحش متغییر است.۱
حجاب نوعی مصونیت
با بررسی سابقه تاریخی حجاب و نحوه پوشش بانوان در جوامع و اقوام گذشته
که بسیار متنوع است، چنین استنباط میگردد که حجاب همواره نوعی لباس و آرایش بوده
است که هر شخص مطابق با زمان و مکان زندگی خویش با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم،
سلیقه شخصی و قومی، و حتی شرایط آب و هوای منطقه مسکونی اش برمیگزیند. چنین پوششی
از نظر کاربرد نیز ابعاد گوناگون داشته است از جمله آن ایجاد نوعی مصونیت و حفاظت
بوده است که هم از سوی زنان و حتی مردان استفاده میشده است. ولی با توجه به اینکه
در بسیاری از جوامع گذشته زنان از قدرت کافی برای دفاع از حقوق خود برخوردار نبوده
اند و بیشتر از مردان مورد سو استفاده و یا تهاجم واقع میشدند، بنابراین
حجاب زنان بیشتر مورد بحث و توجه قرار داشته و برای حضور راحت تر و بی خطر تردر
جامعه، برخی از بانوان در گذشته حجاب و پوشش را به کار میبردند. هچنین در مواردی
دیگر برای پوشاندن خود از عوارض محیطی مانند سرما و گرما و حشرات موذی نیز نوعی
پوشش خاص در هر منطقه به کار میرفته است، مثلا برخی از ساکنان صحراها برای حفاظت
چشمان خود از گرد و غبار و طوفان شن صورت خود را میپوشاندند که این البته تنها
مختص زنان نبوده است.
حجاب در ادیان
شاید فلسفه ظاهری حجاب در ادیان، جلوگیری از طمع دیگران و تجاوز به
حقوق انسان به نظر برسد. با این حال بر اساس آموزههای دینی مانند اسلام، همواره
دو نوع پوشش مورد نظر قرار گرفته است، “درونی” از جنبه معنوی و “بیرونی” از جنبه
مادی. همچنین در دروس عرفانی و خویشتن سازی که گاهی به انزواطلبی و گوشه نشینی
برای پرورش نفس سفارش میگردد، به انواع حجابها و پوششها اشاره شده است. اما در
زندگی روزمره جامعه، زنان و حتی مردان از پوشش عمدتا برای مصونیت استفاده میکردند،
هم پوشش برای بدن هم پوشش بر اخبار و احوال خود. مثلا میزان دارایی خود را پنهان
میکردند تا از حملات دزدان در امان بمانند یا برخی موفقیتهای خود را علنی نمیساختند
تا از شر بدخواهان در امان بمانند.۲
ولی نوع دیگری از پوشش که در متون دینی به آن اشاره شده ولی کمتر بدان
توجه میگردد، پوشش درونی است. به این معنی که از درون چشم خود را بر بدی و هوای
نفس ببندد، یا چشم طمع خود را بر اموال و حقوق دیگران بسته نگه دارد یا پوشش و
حجابی معنوی قرار دهد بر نفس خود که فرمان به بدی میدهد.
بدیهی است با پیشرفت بشر و به صحنه آمدن بانوان که نیمیاز توان فراموش
شده جامعه بودند، در جوامع امروزی به دنبال تلاش روزمره بانوان در همه عرصههای
اجتماعی و نمایش قابلیتها و استعدادهای فراوان آنها در زمینهها و مشاغل
گوناگون، رفته رفته فعالیت و حضور آنها در جامعه که روزی به نظر بسیار عجیب مینمود،
عادی شده است. وجود قوانین تبعیض آمیز در برخی جوامع موجب شروع مبارزات و فعالیتهای
این قشر در راه احقاق حقوق آنها گردید و ناخودآگاه و به تدریج توجه همگانی به حقوق
زنان و برابری در دستیابی به این حقوق مطرح شد، تا جایی که امروز رعایت حقوق
بانوان شعار همه جوامع پیشرفته است و باعث شده که فضای جامعه برای حضور بانوان امن
تر و مطلوب تر گردد. در پی این تغییرات و تغییر نگاه همگانی نسبت به بانوان، نوعی
مصونیت و امنیت قانونی و اجتماعی برای آنان فراهم شده است که نیازی به پوشش اضافه
تر از مردان احساس نمیشود.
ولی در این میان متعصبین دینی با پافشاری بر تقدس حجاب ظاهری، عمدا بر
محدودیت و به حصر کشاندن مجدد بانوان تاکید میورزند و بر آن رنگ و لعاب اعتقادی
میزنند تا بتوانند با این اهرم همچنان بانوان را در طبقه دوم جامعه و بعد از
مردان قرار دهند. با این روش آنها در اصل “تبعیض” و “بی عدالتی” را مشروعیت میبخشند،
حال آن که روشنفکران و کارشناسان دینی بر این باور هستند که در این شرایط نوع و
شکل حجاب تغییر کرده و لزومیبه استفاده از حجاب ظاهری نیست.
حجاب اجباری نیست و اجباری بودن حجاب با محتوا و هدف ادیان تناقض دارد
“حجاب در دین اجباری نیست”. همان طور که ذکر شد، در ادیان مختلف
استفاده از حجاب در قالب دعوت از افراد و نه به شکل اجباری و همچنین به صورت فردی
و شخصی و با در نظر گرفتن حق انتخاب خود آنها بوده و هرگز در هیچ دینی مجازاتی
برای اختیار نکردن حجاب از سوی زنان ذکر نشده است، نه در قرآن نه در کتب دینی
دیگر.۳
اما امروزه در حکومت دینی در ایران که نقض حقوق بشر و حقوق زنان فراگیر
شده است، به حجاب رنگ و بوی عبادی و الهی داده شده، تا حدی که شخص باحجاب به مفهوم
فردی که استانداردهای تعریف شده از طرف حکومت در پوشش ظاهری را رعایت میکند مومن
فرض شده و پذیرفته میگردد، در حالی که عدم استفاده از پوشش ظاهری و یا هر نوع
پوشش خلاف استانداردهای حاکم بی حجابی شناخته شده و شخص بی حجاب طاغی و متمرد
شناخته میگردد که حتی وادار به پرداخت جریمه یا تحمل مجازات هم میشود، پس مسئله
از اساس و بنیان تغییر کرده و سوء تعبیر شده است.
از سویی دیگر، بر طبق ادعای رهبران ادیان مختلف، دین مجموعه دستوراتی
است که برای رفاه بشر، نجات آنها از سردرگمی، دستیابی به زندگی سالم تر و بهتر در
جامعه و در پایان رسیدن به سعادت، رفاه، آرامش و آسایش به انسانها معرفی
شده است.
هیچ کدام از مذاهب مدعی نیستند که بخواهند دست و پای بشر را ببندند یا
موجب زحمت آنها را فراهم کنند و یا خونریزی و جنایت را سرلوحه فرامین خود قرار
دهند؛ ولی چگونه است که نتیجه کار متفاوت میگردد؟ قرون وسطا و تاریخ ننگین حکومت کشیشان
چگونه با فرامین انسان دوستانه و پر از لطف و مهر عیسی روح الله جمع پذیر است؟ یا
وضعیت اسفناکی که امروز در ایران شاهد هستیم با فرامین کدامین مرام الهی مطابقت میکند.
هر جا که به نوعی از دین به عنوان وسیله استیلای بر دیگران و کسب قدرت
و یا حکومت استفاده شده است، ما شاهد این دگرگونی و تناقضات بوده ایم. و خیل انبوه
تفسیرهای نادرست و تعصبات خشک و بدون منطق نه تنها موجب زحمت و آزار انسانها را
فراهم آورده و عرصه را بر آنان تنگ نموده، بلکه باعث بی آبرویی دین و بی اعتباری
خداوند هم گردیده است و هدف اصلی دین که آشتی بشر با معنویت درونی او است، قربانی
هوسهای قدرت طلبانه جماعتی کژاندیش و تعصبات و اطاعتهای کورکورانه جماعتی ساده
لوح و نادان گردیده است.
با بررسی افکار و سلسله دروس آقای سید حسین کاظمینی بروجردی روحانی
شیعه معاصر، میتوان گفت از نظر ایشان، دین مجموعه ای از دستورات و فرامین معنوی
است که در اصل همراه با عرفان و شناخت و تمرینهای اخلاقی برای گذر از خود و رسیدن
به اهداف والای انسانی میباشد. اسلام دین یکتاپرستی است که ضمن دعوت به پرستش
خداوند، انسانها را از پرستش و یوغ بردگی نفس خود یا همنوعان خود میرهاند و با
شناساندن خود به عنوان انسان، و با گذر از خود پرستی و با بالا بردن روح معنویت به
درجه ای از انسانیت برساند که مرتکب جرم نگردد، گناه نکند، دورویی و دروغ را کنار
بگذارد، حرص و طمع نداشته باشد، دزدی نکند به مال دیگران چشم ندوزد، با همگان
مهربان باشد.
در سایه چنین تعالیمیافراد به نوعی آزادگی و رسیدن به درجات عالی
انسانی را تجربه میکنند و در این مرحله است که همه از دست و زبان این افراد در
امان هستند و مسلمان ( دیندار) واقعی چنین افرادی هستند.
وقتی افراد در درون خود حجابی از عفت و پاکی داشته باشند دیگر نیازی به
پوشاندن خود با پارچه ندارند. و از سوی مقابل، سایرین هم با مواجهه با این
محافظ نورانی و معنوی و صیانت نفس هرگز به خود اجازه نمیدهند که پا از حد خود
فراتر بگذارد و به حقوق فرد مقابل تجاوز کند. پس این حجاب و پوشش معنوی بسیار
مقاوم تر از حجاب پارچه ای است که به راحتی دریده میگردد. اما با سوء استفاده از
دین برای کسب قدرت و اعمال فشار بر مردم، معنا و اساس دین داری به سخره رفت و
احکام هم در پی آن لوث شد و در نتیجه در مورد حجاب هم بحث بر سر داشتن یا نداشتن
این پارچه و اندازه و ابعاد و رنگ آن به حدی بالا گرفت که همگان فراموش کردند که
اصل ماجرا چه بوده است.
——————————————————————–
پانوشتها:
۱- رساله اصلاح الفبای توحید، فصل حجاب، حسین کاظمینی بروجردی:
“نتیجه مطالعات و تحقیقات من این است که شرایط و احکامیکه بوسیلۀ
ادیان و مذاهب الهی و آسمانی نازل شده، تماماً روی کَلمِّ الناَّسَ عَلیَ قَدْرِ
عُقُولهِمْ و ظرفیت جامعه و مصالح بوده است و آنچه را که خدا اراده داشته است
منظور نشده است. به همین دلیل هم پایه و اساس شریعت روی قرآن که صدورش که از ناحیه
خدا باشد حتمیاست، ولی دلالتش بر اشیاء و اشخاص و موقعیتها و موارد ظنّی است؛
یعنی گمان است، حدس است، احتمال است. همین طور شامل آیه حجاب هم میشود، که آیه
حجاب در قرآن داریم؛ و در این که این آیه از طرف خدا آمده، حتمیاست ولی این که
مخاطبش، و شرحش، و بسطش، و اشاره اش به چیست؟ و چه نوع حجابی است؟ اینها روی
برداشتهای خاصی است که هرکسی در هر شرایطی باید به آن توجه کند. کلاً به این صورت
است. و حجاب هم یکی از احکام است، ولی آنچه مهم است، مصالح شخص است، و موقعیت
شناسی …..و در مرحله بعدی سلیقه و تمایل و علاقه شخصی.، و در مرحله بعدی مشترکات
با کسی که سهم دارد در زندگی تو و شریک تو…..”
۲- رساله اصلاح
الفبای توحید فصل حجاب، حسین کاظمینی بروجردی:
” دشمن طاووس آمد پر
او
ای بسی شه را بکشته فر او
طاووس را بخاطر زیبایی پرهایش از جنگل میگیرند، در قفس میکنند و
آزادی اش را سلب میکنند. طاووس، چیزی دارد که میارزد، گاهی این ارزشها را باید
پنهان کرد. شاید فلسفه حجاب، در اسلام این باشد که آدم خواران، نابخردان و
تجاوزکاران به حقوق انسان، طمع میکنند. زمانی که پوشش نباشد و اگر ببینند و
بفهمند، تحت هر شرایطی میخواهند سوء استفاده کنند و بهره ببرند و میگویند این
شخص به هر دردی مبتلا میشود، بشود، من میخواهم کامم را بگیرم. شاید، بخاطر همین،
در پوشش، مصونیّت است. این مصونیت تنها در پوشش نیست، در همه چیز میتواند باشد.
ثروتمند، با ثروتش مانور ندهد.دتا دشمن تراشی نشود. به تو طمع و سوء قصد میکنند،
بچه ات را میدزدند و گروگان میگیرند. پرده پوشی در همه حال، مهم است. “
۳- رساله ای در جبر
و اختیار- حسین کاظمینی بروجردی
”إنَّ اللهَ سُبحانَهُ أمَرَ عِبادَهُ تَخْییراً وَ نَهَاهُم
تَحذِیراً وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَم یُکَلِّف عَسِیراً و أَعطَی عَلَی القَلِیلِ
کَثِیراً – نهج البلاغه کلمات قصار باب ۷۵
می گوید: خداوند به شما اختیار داده است که اگر می خواهید عبادت انجام
بدهید و اگر نمیخواهید انجام ندهید و هیچ کس حق ندارد شلاق بزند و بگوید، عبادت
کن. وَ نَهَاهُم تَحذِیراً نباید کسی را به زور وادار کرد تا گناه نکند. اصل اسلام
این است که انسان اختیار دارد، حجاب و چادر داشته باشد و خود را بپوشاند، یا
نپوشاند. وَ کَلفَّ یَسِیراً تکالیف خدا، به راحتی و آسان گرفتن است، هر چه خلاف
متنِ این خطبه باشد، اجتهاد به رای یا موقعیتِ زمانی آن پایان یافته و تاریخ مصرف
آن گذشته است. وَ لَم یُکَلِّف عَسِیراً هرگز خداوند در احکام شرعیّه، شما را به
گرفتاری نمیاندازد. وَ أَعطَی عَلَی القَلِیلِ کَثِیراً خدای شما، در برابر
کوچکترین عمل، بزرگترین پاداش را میدهد. هر شُکری میک نید شما را ناز و نوازش
کرده و در کنار عِنایات خود، جای میدهد.”
*مریم مؤذنزاده نماینده آقای سیدحسین کاظمینی بروجردی است که به دلیل
اعتقاد به عدم دخالت دین در حکومت سالهاست زیر فشار و شکنجه در زندان به سر میبرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر