پیام آقای کاظمینی بروجردی به مناسبت هشتمین سالروز تهاجم به منزل و دستگیری او و یارانش
درود همه مظلومین عالم بر آفریدگاری که هرگز نوازش خلق را فراموش نکرد و هیچگاه امر به خشونت ننمود و پیامبری را
درود همه مظلومین عالم بر آفریدگاری که هرگز نوازش خلق را فراموش نکرد و هیچگاه امر به خشونت ننمود و پیامبری را
برای آزار رعیت، ارسال نکرد و شریعتی را
در قساوت، شکل نداد.
در آغاز هشتمین سال تجلی اسارتی موحش و مولمه
هستم که تعیّن همه جانبه اسلام سیاسی است و آنچه که از
بروزش، پیشوایان حقه شیعه، گریزان بودند و به خاطر آثار ننگین حکومت دینی، تن به
تشکیل نظام ولائی نمی دادند، امروز شاهد شکوفایی آنها هستیم. بیچاره ملتی که فریب دیانت و معنویت را خوردند
و سی و چهارسال قبل، با ولی دنیا طلب و آخرت سوز، بیعت کرده و رای به رژیم مذهبی
دادند و خود و نسلهای بعدی را در آتش عقوبت آدم نماهای انسان خوار، سوزاندند.
این جانب، تبلور معنی و مفهوم وعده های بینانگذار این انقلاب می باشم که شاه را با اعمالی بس کمتر و محدودتر و ناچیزتر از آنچه که امروز شاهدش می باشیم، محکوم می کرد و او را وطن فروش و خائن به ملت میخواند، در حالی که سیستم شاهنشاهی، هیچگاه با کسانی که تبلیغ خدا را می کردند، عداوت نداشت و چوب لای چرخ مبلغین الهی نمی گذاشت، بلکه برای مقابله با کمونیستها، راضی به فعالیتهای توحیدی بود، ولی هیهات از فجایعی که بر سر موحدین و خداجویان در این سه دهه ونیم آمد و به نام دفاع از اسلام، فرزندان رسول الله را کشتند و تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه، علمای بزرگ را حبس نمودند و مروجین تشیع را خانه نشین ساختند و اینک با این پیشوای مخالف اختلاط دیانت با سیاست، چنان کردند که اسرائیل با فلسطینی نکرد و تکفیری با علوی ننمود.
این جانب، تبلور معنی و مفهوم وعده های بینانگذار این انقلاب می باشم که شاه را با اعمالی بس کمتر و محدودتر و ناچیزتر از آنچه که امروز شاهدش می باشیم، محکوم می کرد و او را وطن فروش و خائن به ملت میخواند، در حالی که سیستم شاهنشاهی، هیچگاه با کسانی که تبلیغ خدا را می کردند، عداوت نداشت و چوب لای چرخ مبلغین الهی نمی گذاشت، بلکه برای مقابله با کمونیستها، راضی به فعالیتهای توحیدی بود، ولی هیهات از فجایعی که بر سر موحدین و خداجویان در این سه دهه ونیم آمد و به نام دفاع از اسلام، فرزندان رسول الله را کشتند و تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه، علمای بزرگ را حبس نمودند و مروجین تشیع را خانه نشین ساختند و اینک با این پیشوای مخالف اختلاط دیانت با سیاست، چنان کردند که اسرائیل با فلسطینی نکرد و تکفیری با علوی ننمود.
خوشحالم که جوانیم در چنگال مدعیان مذهب فنا شد و اعضاء و
جوارحم در دستان اختاپوس حاکم بر ایران، متلاشی گشت و مرگم در زندان اوین خواهد
بود. نفس کشیدنم، برای هیئت حاکمه قلدر، دردناک و حیاتم، افشاگر ماهیت ضد بشری
اربابان ستمدینی می باشد. به راستی، از روزی که نوزاد پانزدهم خرداد چهل و دو، به
دنیا آمد، جز جنگ و رنج و عذاب، برای این مردم مفلوک و غارت شده، چیزی در پی نداشت
و هر روز، معاصرین کشورم، آرزوی بازگشت به دوران سابق را مینمایند و هر چیزی را که
در دخل و خرج مملکت، مقایسه می نمایند، پی به اشتباهشان در روگردانی از حاکمیت
گذشته می برند.
ایران- تهران – زندان اوین
شهریور 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر