پس از انتخاب آقای حسن روحانی به ریاست جمهوری
ایران، گفتگوهای بین المللی در راستای روی کار آمدن میانه رو ها در رژیم ایران از
سر گرفته شده است. ولی پیش از آن که در انتظار روی کار آمدن یک ملای ملایم تر و
مهربان تر هیجان زده شویم، شایسته است که بار دیگر یکی از فاجعه بار ترین موارد
ظالمانه نقض حقوق بشر در ایران را بررسی کنیم، در مورد سرنوشت مردی که یک آیت الله
می باشد، واژه ای که در بین مسلمانان شیعه توام با احترام است.
در طی دو هفته اخیر، اکثر شبکه های سیاسی خارج از کشور بواسطه فراخوان های جدید به منظور آزاد ساختن آیت الله حسین بروجردی به وجد آمدند. آقای بروجردی که از سال 2006 در زندان مخوف اوین در تهران زندانی شده است از یک دکترین اسلامی سخن می گوید که به کلی با نظریه رژیم حاکم متضاد است، چرا که او خواهان جدایی نهاد دین از حکومت است و بر تساهل مذهبی اصرار می ورزد.
بر اساس گزارش ها آقای بروجردی در شرایط جسمی خطرناکی قرار دارد. با وجود بیماری های مزمن، او از ناراحتی قلبی رنج می برد و هوادارانش اعلام کرده اند که وی از دسترسی به دارو و درمان منع شده است. آنچه نگران کننده تر است این که آقای بروجردی در معرض دور جدیدی از شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفته تا به خواست بازجویان رژیم وادار به امضای توبه نامه مبنی از کوتاه آمدن از مواضع خود گردد. بر اساس این گزارش، پس از این واقعه دردناک، آقای بروجردی در تماس تلفنی با خانواده خود گفته است که "او از عملکرد و مواضع و سخنان خود پشیمان نیست و آماده مرگ می باشد".
در طی 7 سال حبس ایشان، آقای بروجردی پیام هایی را با مهارت ویژه و به طور مخفیانه به دنیای خارج از زندان ارسال کرده است. در آخرین کشمکش ایشان با رژیم، آنها به شدت از فراخوان وی در انتهای ماه می خشمناک شدند که وی ایرانیان را دعوت به بایکوت انتخابات مورخ 14 ژوئن کرده بود که در نهایت با انتخاب روحانی پایان یافت. در پیام جدیدتر که در ماه رمضان مسلمانان منتشر شد، و دشمنان آیت الله را آرام نخواهد گذاشت، آقای بروجردی از "رژیم ستمگر و دین سیاسی" و "ماه رمضان های سی و چهار سال" اخیر که حاکمان ایران "عقاید مردم و ارزش های معنوی جامعه را مورد سو استفاده قرار دادند"، صحبت کرده است.
انتشار چنین بیانیه های بی پرده و جسورانه همواره روش کار آقای بروجردی بوده است که در طی آنها توضیح می دهد که چرا ملاها به روند مدارا با وی در سال 2006 پایان دادند. در اکتبر آن سال، پلیس امنیتی ایران، به منزل آقای بروجردی در جنوب تهران حمله ور شد تا او و صدها تن از هوادارانش را که سپر انسانی در اطراف وی تشکیل داده بودند بازداشت کند. پس از چند دوره درگیری های خونین، آقای بروجردی از خانه اش به بیرون کشیده شد و توسط نظامیان بازداشت گردید. پس از آن رژیم وی را متهم ساخت که خود را نایب امام زمان نامیده است، یک شخصیت مقدس در اسلام شیعه که ابتدا در قرن نهم میلادی ظهور کرد و پیروان شاخه فراگیراسلامی به نام "امامیه" برای "رجعت" او در آینده دعا می کنند. آقای بروجردی همواره این ادعا را تکذیب کرده و در مقابل گفته است که تنها جرم او مخالفت با سیستم حاکم بر ایران موسوم به "ولایت فقیه" می باشد که بر اساس آن فقهای مذهبی کنترل کامل کشور و نهادهای آن را به دست گرفته اند. آقای بروجردی پیش از زندانی شدن، با بیان این که "تنها او (امام مهدی) حق مشروع دارد که حکومت کند و فتوا دهد"، این عقیده خود را پنهان نگه داشته و چندان علنی نساخته بود.در طی دوران حبس ایشان، گزارش هایی در مورد وضعیت رو به افول سلامتی آقای بروجردی به طور پیوسته منتشر شده است. در سال 2007، گزارش گردید که بینایی یکی از چشمان او از بین رفته و در پی آن بیانیه هایی مبنی بر این که ایشان دچار دیابت، سنگ کلیه و سوء تغذیه شده است، انتشار یافت. بستگان و هواداران ایشان در مکاتبه با دبیر کل سازمان ملل متحد و سایر شخصیت های برجسته و بانفوذ بین المللی مشخصا به بیماری های جسمی او اشاره کرده اند، ولی متاسفانه تنگنا و وضعیت دشوار آقای بروجردی، به جز گروه های پراکنده ایرانی که با کوشش بسیار نام او را زنده نگه داشته اند، نادیده گرفته شده است.
بر اساس گزارش هواداران آقای بروجردی، هفته گذشته آخوندی به نام جعفر قدیانی که مسئول پرونده آیت الله است با وی ملاقات کرده و گفته است "ما می توانیم تو را در هر زمان که بخواهیم به قتل برسانیم و هیچ کس نخواهد فهمید". در حالی که امکان تایید این نقل قول واقعی وجود ندارد، ماهیت و مفهوم آن به طور مشخص تایید کننده شکنجه ها و تهدید هایی است که از طرف آیت الله های حاکم بر آقای بروجردی وارد می گردد. آیا آقای روحانی رییس جمهور جدید اعتبارنامه های "میانه رو و عمل گرایانه" خود را با آزاد ساختن وی و یا حداقل درخواست از رهبر حکومت آیت الله خامنه ای برای تحقق این مهم، تقویت خواهد کرد؟ یا این که آقای بروجردی دچار سرنوشت مرگ در زندان خواهد شد !؟
در طی دو هفته اخیر، اکثر شبکه های سیاسی خارج از کشور بواسطه فراخوان های جدید به منظور آزاد ساختن آیت الله حسین بروجردی به وجد آمدند. آقای بروجردی که از سال 2006 در زندان مخوف اوین در تهران زندانی شده است از یک دکترین اسلامی سخن می گوید که به کلی با نظریه رژیم حاکم متضاد است، چرا که او خواهان جدایی نهاد دین از حکومت است و بر تساهل مذهبی اصرار می ورزد.
بر اساس گزارش ها آقای بروجردی در شرایط جسمی خطرناکی قرار دارد. با وجود بیماری های مزمن، او از ناراحتی قلبی رنج می برد و هوادارانش اعلام کرده اند که وی از دسترسی به دارو و درمان منع شده است. آنچه نگران کننده تر است این که آقای بروجردی در معرض دور جدیدی از شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفته تا به خواست بازجویان رژیم وادار به امضای توبه نامه مبنی از کوتاه آمدن از مواضع خود گردد. بر اساس این گزارش، پس از این واقعه دردناک، آقای بروجردی در تماس تلفنی با خانواده خود گفته است که "او از عملکرد و مواضع و سخنان خود پشیمان نیست و آماده مرگ می باشد".
در طی 7 سال حبس ایشان، آقای بروجردی پیام هایی را با مهارت ویژه و به طور مخفیانه به دنیای خارج از زندان ارسال کرده است. در آخرین کشمکش ایشان با رژیم، آنها به شدت از فراخوان وی در انتهای ماه می خشمناک شدند که وی ایرانیان را دعوت به بایکوت انتخابات مورخ 14 ژوئن کرده بود که در نهایت با انتخاب روحانی پایان یافت. در پیام جدیدتر که در ماه رمضان مسلمانان منتشر شد، و دشمنان آیت الله را آرام نخواهد گذاشت، آقای بروجردی از "رژیم ستمگر و دین سیاسی" و "ماه رمضان های سی و چهار سال" اخیر که حاکمان ایران "عقاید مردم و ارزش های معنوی جامعه را مورد سو استفاده قرار دادند"، صحبت کرده است.
انتشار چنین بیانیه های بی پرده و جسورانه همواره روش کار آقای بروجردی بوده است که در طی آنها توضیح می دهد که چرا ملاها به روند مدارا با وی در سال 2006 پایان دادند. در اکتبر آن سال، پلیس امنیتی ایران، به منزل آقای بروجردی در جنوب تهران حمله ور شد تا او و صدها تن از هوادارانش را که سپر انسانی در اطراف وی تشکیل داده بودند بازداشت کند. پس از چند دوره درگیری های خونین، آقای بروجردی از خانه اش به بیرون کشیده شد و توسط نظامیان بازداشت گردید. پس از آن رژیم وی را متهم ساخت که خود را نایب امام زمان نامیده است، یک شخصیت مقدس در اسلام شیعه که ابتدا در قرن نهم میلادی ظهور کرد و پیروان شاخه فراگیراسلامی به نام "امامیه" برای "رجعت" او در آینده دعا می کنند. آقای بروجردی همواره این ادعا را تکذیب کرده و در مقابل گفته است که تنها جرم او مخالفت با سیستم حاکم بر ایران موسوم به "ولایت فقیه" می باشد که بر اساس آن فقهای مذهبی کنترل کامل کشور و نهادهای آن را به دست گرفته اند. آقای بروجردی پیش از زندانی شدن، با بیان این که "تنها او (امام مهدی) حق مشروع دارد که حکومت کند و فتوا دهد"، این عقیده خود را پنهان نگه داشته و چندان علنی نساخته بود.در طی دوران حبس ایشان، گزارش هایی در مورد وضعیت رو به افول سلامتی آقای بروجردی به طور پیوسته منتشر شده است. در سال 2007، گزارش گردید که بینایی یکی از چشمان او از بین رفته و در پی آن بیانیه هایی مبنی بر این که ایشان دچار دیابت، سنگ کلیه و سوء تغذیه شده است، انتشار یافت. بستگان و هواداران ایشان در مکاتبه با دبیر کل سازمان ملل متحد و سایر شخصیت های برجسته و بانفوذ بین المللی مشخصا به بیماری های جسمی او اشاره کرده اند، ولی متاسفانه تنگنا و وضعیت دشوار آقای بروجردی، به جز گروه های پراکنده ایرانی که با کوشش بسیار نام او را زنده نگه داشته اند، نادیده گرفته شده است.
بر اساس گزارش هواداران آقای بروجردی، هفته گذشته آخوندی به نام جعفر قدیانی که مسئول پرونده آیت الله است با وی ملاقات کرده و گفته است "ما می توانیم تو را در هر زمان که بخواهیم به قتل برسانیم و هیچ کس نخواهد فهمید". در حالی که امکان تایید این نقل قول واقعی وجود ندارد، ماهیت و مفهوم آن به طور مشخص تایید کننده شکنجه ها و تهدید هایی است که از طرف آیت الله های حاکم بر آقای بروجردی وارد می گردد. آیا آقای روحانی رییس جمهور جدید اعتبارنامه های "میانه رو و عمل گرایانه" خود را با آزاد ساختن وی و یا حداقل درخواست از رهبر حکومت آیت الله خامنه ای برای تحقق این مهم، تقویت خواهد کرد؟ یا این که آقای بروجردی دچار سرنوشت مرگ در زندان خواهد شد !؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر