خدمت تمامی آزادگان میهن و مصلحین دلسوز وطن و عدالتخواهان
خداجو، درود و عرض ادب دارم،
بار دیگر هیات حاکمه خائن و زورگو، بساط اجلاسی را پهن
کردند و دامی دیگر گستردند تا زیر نقاب علمای امت و بیداری
اسلامی، اموال ملت نجیب
و مظلوم ایران را به پای تبلیغات نفسانی و سنگرسازی های جهانی خویش، حرام کنند و
داغ ایرانی فلک زده و غارت شده را تازه نمایند. به راستی که بعنوان یک مسلمان از
اینهمه بی آبرویی و هتاکی و اسلام ستیزی، شرمسار و خجل هستم. جمع آوری روحانیون ممالک دیگر به چه انگیزه ای است؟ در این سرزمین چه
گلی بر سر معنویت و عبودیت زده شده که روی آن مانور میدهند و رخ کشانی میکنند و قصد صدور آن را به دیگر کشورها دارند؟ آیا
میگذارند میهمانان فریب خورده این اجلاس هدفدار، با این پیشوای زندانی که آلبوم
جنایات مدعیان شریعت است دیدار کنند؟ هرگز!.
بقول اجدادمان، الخائن الخائف،
خیانتکار، ترسو و بزدل است، من که اسیر هفت ساله دیکتاتوری
دینی هستم و دست و پایم در سلول ایذایی ولایت مطلقه فقیه بسته است، شما دلسوزان
فرهنگ و تمدن این آب و خاک مقدس کاری کنید و از طریق رسانه های جهانی فراگیر،
افشای ماهیت اینگونه نشستهای مفتضح و مضحک نمایید. از قول این رهبر مذهبی تحت
شکنجه به همه مسئولین ادیان و پرچمداران مذاهب بگویید که در این بخش از دنیا،
گرگهای انسان نما، به نام خداوندگار مهربان، رعیت بی پناه را نابود میکنند و عشق و
علاقه فطری جامعه را نسبت به پروردگار عالم میسوزانند و اهل این مرز و بوم در حال
استحاله فکری و اعتقادی میباشد و دیری نخواهد پایید که اثری از تعهدات وجدانی این
اجتماع موحد، باقی نخواهد ماند، محصول این انقلاب اسلامی، فقر و فلاکت و نقاهت و
نکبت است که دامنگیر فرزندان ایران شده و روز به روز، ورشکستگی اقتصادی و درماندگی
اجتماعی، روزمرگی را نثار و نصیب اهل ایران کرده، این شعار بیداری اسلامی، یک
توطئه حساب شده برای دخالت در امور دیگران است، اینها در هوای صدور انقلابشان،
ثروت عظیم این مردم را خرج مقابله با حکومتهای منطقه می کنند و برای بقای اسد و
نصرالله و دیگر هم پیمانانشان، سرمایه های بی نظیر کشور را انتقال می دهند و
صاحبان منابع و مخازن طبیعی را گرسنه نگه می دارند، چگونه می توانند دم از حمایت
مردم بحرین بزنند در حالیکه این ملت، حق اعتراض ندارند و اجتماع بیش از سه نفر در
پایتخت کشور، ممنوع بوده و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی، نفسها را بریده اند
و زندانها را پر کرده اند و گورستانها را آئینه خودکامگی حکام نامرد و آدم کش
ایران نموده اند، این رعایای زمین خورده حق و حقوقی ندارند، آزادی بیان و قلم و اندیشه ندارند، حق انتخاب وکیل و نماینده ندارند،
آیا رواست که در اینجا، خیمه شب بازی دفاع از دیگران و بیگانگان، اجرا شود اما هموطنان
بخت برگشته ما اجازه فریاد از نداری و بیماری و بیکاری و نا امنی، نداشته باشند؟
ما این دردهای تاریخی را کجا عرضه بداریم، ای سازمان ملل متحّد، به فریاد ما برس،
ای علمای الازهر، به داد ما برسید ای مفتیان دارالفتوای عربستان، ما روحانیون
مخالف اسلام سیاسی را دریابید، جرم این فرزند رسول الله که دوره احتضار را سپری می
کند، مخالفت با اختلاط دیانت با سیاست است آیا برای چنین نظریه ای، اینهمه آزار و
اذیت در روح و جسم و خانواده، رواست؟ من به صاحبمان، خالق بزرگ هستی، شکوه می کنم
و خود را مهّیای دیدار او می نمایم.
سید حسین کاظمینی بروجردی
ایران- تهران- زندان اوین
اردیبهشت 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر