آقای کاظمینی بروجردی زندانی عقیدتی ازدرون زندان اوین نامه ای را
نگاشته اند و ضمن اینکه مسئله انتخابات را بازی دادن
مردم ایران نامیدند انتخاب
شدن هر فرد را تداوم حاکمیت ظالم دانستند.متن کامل نامه در ادامه می باشد:
محضر مبارک ملت مظلوم و شریف و نجیب ایران
درود آفریدگار مهربان و بنده نواز و عزیز جهان بر شما،
هر روز که میگذرد، شرایط زندگی در کشور، سخت تر شده، و نفس
کشیدن در فضای خفقان و دیکتاتوری، مشکل تر گردیده و دوران اسفناک و اضطراب آمیزی،
نمودار گشته و این فجایع، مزید بر آن شده که همه خودکامگی ها و زورگویی ها، به نام
دین، مطرح گشته است. نعلینی که منافع ملی را نابود کرده، نقش مذهب داشته و شلاقی
که بر سر و روی مردم می آید، عنوان شریعت دارد و این، یک ظلم مضاعف به اهل مملکت است که
هم دیانت را هدف قرارداده و هم، معیشت همگان را منهدم ساخته، یعنی، تراژدی فقدان
معنویات و مادیات در جامعه متحیر و متغیر.
این جانب که هفت سال است با هموطنان فلک شده ام در سلول مخوف و موحش بند ولایت مطلقه فقیه، در احوال ناگوار تغذیه ایذایی و مقررات غیرانسانی، همسویی دارم، هرگز لحظه ای از دردهای فرزندان ایران زمین، غفلت نداشته ام و با رنجهایم، در غمهای مردم، مشارکت نموده ام، روزی که جمهوریت را با اسلامیت، درآمیختند، ناهمخونی این اختلاط نامقدس، مشهود بود زیرا که خلاف مبانی توحیدی بوده و آمیختن سیاستی که فضایش، تزویرست و نیرنگ و مصلحت جویی و منافع طلبی و زیاده خواهی با دینی که ساختارش، عواطف و نوازش و عدالت و کرامت می باشد، عملی مضحک و بی پایه و مغرضانه و هدفدار است که امروز در کارنامه اسلام سیاسی، نمایان شد، و محصول حیات نامیمون انقلاب اسلامی، درماندگی رعیت و غارت میهن و فنای سرمایه های خداداده و امحای ثروتهای طبیعی و سرخوردگی نسل جوان از آینده و مرگهای زودرس و وفور امراض لاعلاج، می باشد.
این جانب که هفت سال است با هموطنان فلک شده ام در سلول مخوف و موحش بند ولایت مطلقه فقیه، در احوال ناگوار تغذیه ایذایی و مقررات غیرانسانی، همسویی دارم، هرگز لحظه ای از دردهای فرزندان ایران زمین، غفلت نداشته ام و با رنجهایم، در غمهای مردم، مشارکت نموده ام، روزی که جمهوریت را با اسلامیت، درآمیختند، ناهمخونی این اختلاط نامقدس، مشهود بود زیرا که خلاف مبانی توحیدی بوده و آمیختن سیاستی که فضایش، تزویرست و نیرنگ و مصلحت جویی و منافع طلبی و زیاده خواهی با دینی که ساختارش، عواطف و نوازش و عدالت و کرامت می باشد، عملی مضحک و بی پایه و مغرضانه و هدفدار است که امروز در کارنامه اسلام سیاسی، نمایان شد، و محصول حیات نامیمون انقلاب اسلامی، درماندگی رعیت و غارت میهن و فنای سرمایه های خداداده و امحای ثروتهای طبیعی و سرخوردگی نسل جوان از آینده و مرگهای زودرس و وفور امراض لاعلاج، می باشد.
از بدو تولد این موجود مضر و مهلک که با نظریه صدور انقلاب،
آغاز گردید، خوشیها و شادیها و خرمی های همگانی، فروکش کرد و جیبها و سفره ها و
اندوخته های ایرانیان، به یغما رفت و باورداشتهای مذهبی کهن، فانی گردید، هر روز،
موضوعی را علم کردند و از آن، سرپوشی برای نقشه های خائنانه خود، ساختند، با آمار
و ارقام دروغین اجتماع را خام و خواب کردند و با ابزار رسانه، به جادوی ساده دلان
و مومنان، پرداختند و هم اکنون بعد از سی و چهار سال، عصای دست استبداد عمامه،
مانور مقتولین جنگی است که در وقت وقوعش، تلفات را ناچیز میخواندند و اینک، وسیله
ای برای استمرار استعمار معنوی گردیده. تمام موجودی بیت المال را خرج تعریض سنگرهای
داخلی و خارجی نمودند و از نان شب رعایای دست و پا بریده، به تحکیم مواضع امنیتی و
حفاظتی و اطلاعاتی خویش پرداختند، ماحصل شعارها و وعده ها و تعهدات بنیانگذار رژیم
مردم خوار، فقر و فلاکت و اعتیاد و طلاق و اختلاف و بیماریها و ترک تحصیل و
ورشکستگی و زمین خوردگی آحاد ملت است. مخارج بقاء اسد و حماس و حسن نصرالله را
ایرانی می دهد که خودش در اثر نداری و بیکاری، اعمال تاثرباری را انجام داده که
عزت و عظمت و هویت او در تاریخ معاصر، جریحه دار می گردد. هرچند سالی، فردی را
کاندید میکنند که زمام دولت را در دست گیرد و به اکاذیب و امارت ظالمانه حکام
جنایتکار، تداوم دهد، و بر مسئله انتخابات، اهل مملکت را به بازی میگیرند و علائق
و خواسته های مشروع صاحبان اصلی کشور را به تمرد و تمسخر گیرند.
بار دیگر در احوال ناخوش
جسمی و روحی، با محرومین و مستضعفین و منتظرین منجی موعود، بیعت می نمایم.
سید حسین کاظمینی بروجردی
زندان اوین،
اردیبهشت 1392، آوریل 2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر