درود محرومین و مظلومین و مفلوکین
ایران زمین بر متعصبین به عزت و شرف و هویت انسانی
بار دیگر به بهمن اسفناک وارد شدیم و
داغ ایرانی بی چاره و گرفتار توحش انقلاب تازه گردید.
سی و چهار سال قبل، استقلال
و آزادی و اعتقاد و اعتبار ملت بی
پناه و فریب خورده ایران، به بازی گرفته شد و با انواع لطائف الحیل و هزاران افسون
کلامی و دینی، مطامع دنیا طلبان دین فروش بر مقدرات ملی و مصالح میهنی، غالب گردید
و به دروغ و نیرنگ، دنیای کاذب و مجعولی را ترسیم کردند و قول مدینه فاضله و بهشت
موعود دادند و یک زندگی ارزان و راحت و بی دغدغه ای را برای همگان، ترسیم نمودند
که در آن، درمان و تحصیل، رایگان باشد و خبری از اعتیاد و ظلم و چپاول و بی
عدالتی، نباشد و اثری از فقر و فلاکت و نقاهت مشاهده نگردد و الحق که به راستی،
لطیفه ای گفتند جاودان! و جوکی ماندگار که تا بشریت بر زمین، تردد دارد، هرگز چنین
تمثیل مضحکی را فراموش نخواهد کرد و مصداق بارز کلاهبرداری بی نظیر را در محاکم
عصر، خاطر نشان خواهد ساخت. امروز متاسفانه جامعه ما فاقد صداقت و حقیقت است چرا
که الگوی اخلاقی و مدل اعتقادی اجتماع، زمامدارانی هستند که زیر پرچم دیانت ما عین
سیاست ماست، نهایت جنایت را بر رعیت ساده لوح دیروز و خشمگین امروز، اعمال میکنند،
آیا دنیا، توقع دینداری از این مردم دارد؟
آیا معاصرین ما، از این خلق خرد شده
زیر نعلین جفا، انتظار
سلامت معنوی و سعادت مادی دارند؟
بیلان حیات انقلاب اسلامی، بیکاری
عظیم و نداری فراگیر و طلاق وحشتناک و بیماریهای سنگین و سرخوردگی های جوانان و بی
انگیزگی عمومی است. مسئولین مملکتی، هرگز حاضر به ارائه آمار و ارقام واقعی نمی
باشند زیرا که کشور در باتلاق موحشی فرورفته که سوغات ولایت مطلقه فقیه، جنگ طلبی
وانهدام اقتصاد و افتضاح اجتماع است.
تبلیغات سانسوری و اخبار گزینشی که
مطابق با آخرین استاندارد روان شناسی بوده، حقایق را وارونه جلوه می دهد و با
جادوی کلمات و بازی با جملات و خلق عبارات، شگردی ناجوانمردانه در تصاحب عقلانیت
رعایا، به کار می برند تا دمی بر عمر ننگین حکام خون آشام بیفزایند، با صرف هزینه
های معنوی و به کار گیری از مقدسات مذهبی، سرمایه های بی حد و حساب ملی را غارت می
کنند و به تحکیم اتحاد جماهیری خود می پردازند، ثروت ملت را از سفره ها و
جیبهایشان می ربایند و در ابقای اسد و حفظ نصرالله و بقای حماس خرج میکنند و جنگ
زرگری بین قوای سه گانه را به راه می اندازند تا رهبری خود را از آتش کینه های
فرزندان زمین خورده این مرزو بوم، در امان بدارند، و کیست که نداند این جدالها،
مصنوعی است و این انتخابات سرپوشی برای تداوم دیکتاتوری اسلامی می باشد، اینها
راهپیمایی بیست و دوم بهمن را ملاک اقبال عامه به این رژیم می خوانند، حال سوال
آزادگان و مصلحان و عدالت خواهان این است، اگر این تظاهرات، به معنای اهتمام همه مردم است، چرا اجازه نمیدهید فردای آن روز مخالفین
و معارضین و منکرین شما به خیابانها بیایند؟ چرا قوانین حکومت نظامی را اجرا
میکنید؟
چرا اجتماع بیش از سه نفر در محلات
تهران ممنوع است؟ شما که قایل به حمایت مردم از انقلاب هستید چرا هر صدای مخالفی
را خفه میکنید؟ چرا از حضور من در خیابانها می ترسید؟
هفت سال است که در قفسم و در حال مرگم
و طاقت شنیدن فریادم را ندارید. برای همیشه بهمن را عزای ایران میدانم.
زندان اوین – تهران – ایران
بهمن 91
۳ نظر:
hamishe zendeh o payandeh bashid
امیدوارم که این آخرین بهمن این رژیم باشه.
به امید آزادی و آزادگی
به امید فرارسیدن بهار آزادی و نابودی رژیم ستم دینی و ورود به ظهور حقیقی
ارسال یک نظر