ایام آغازین سال 2012 میلادی، یادآور 2012 روز متوالی
از حصر و بازداشت سید حسین کاظمینی بروجردی و اعمال شکنجه های روحی و جسمی بر
ایشان است. به همین بهانه گلچینی از خصایص برجسته بزرگترین چهره های تاریخ ساز
بشریت، به قلم آن پیشوای استبداد ستیز، تقدیم می گردد:
1. حضرت موسی بن عمران، هزاران سال پیش:
ایشان يك تنه براى نجات بنى اسرائيل حركت نمود و زنجيرهاى ستم فرعونى را از
كالبدشان جدا کرد. او با بیانی نرم و
دلسوزانه به فرعون گفت که من مخالف حکومت کردن تو نیستم، بلکه از تو می خواهم از
استعمار و شکنجه رعیت دست برداری.
آن پیامبر بزرگ به جای از بین بردن رقبا و ترور شخصیت
آنها، طلب مناظره می کرد. در روز نمايش قدرت حاكم
مستبد و طرفدارانش، ابتدا به آنها فرصت هنرنمائی و رژه رفتن داد
و گفت که اول شما در برابر دید همگان براهین و سازه های
خود را عرضه کنید و سپس من، تا مردم بتوانند آزادانه بین من و شما قضاوت نمایند.
با آنکه از بزرگترین معجزات خاصه و ابزار خارق العاده
برخوردار بود، ولی هرگز از آنها برای نابودی دشمنان سلاخ و بی رحم خود بهره نگرفت
و اگر فرعونیان برای قتل عام کردن بنی اسرائیل ایشان را تعقیب نمی کردند، در رود
نیل هلاک نمی شدند.
2. کوروش کبیر، 25 قرن پیش:
ایشان در سلسله فتوحات عظیم خود به مردم بی دفاعی
رسید که تحت تهاجم و تعرض دائمی قومی سنگ دل و غارتگر قرار داشتند و ملتمسانه از
او درخواست کمک کردند. او به جای از بین بردن دشمنان، مردم را به ساختن سدی
بازدارنده فراخواند و گفت: در جایی که بتوان موانعی در برابر متجاوزین ایجاد کرد،
نیازی به کشتن آنها نیست.
پس از فتح سرزمین دیگری، ستمکاران را مجازات نمود و
گفت: هرگاه که برقراری صلح و عدالت بدون محاکمه و مجازات ظالمین مقدور نباشد، از
اجرای عدالت و مجازات کردن، ابائی ندارم.
3. حضرت عیسی مسیح، 20 قرن پیش:
ایشان ایام را به سفر سپری کرد و شهر به شهر در پی
نجات بیچارگان و دمیدن روح زندگی به ناامیدان بود. با هجرت، آوازه امداد را همگانى مى نمود و هزينه اين مجاهدت را با جوانى و
جسم و جان خویش پرداخت نمود. با ورود به هر
منطقه مسکونی سراغ بیچارگان و دردمندان را می گرفت و مطرودین سرنوشت را به ملاطفت
می برد. خرابه ها را زیر پا می گذاشت تا جذامیان بخت برگشته را معالجه کند. به
ساحران شیاد نهیب می زد که با تکیه بر کدامین قدرت عرض اندام می کنید. اگر راست می
گوئید بیایید و مردگان را زنده کنید.
او همگان را به مسالمت و ملایمت فرا می خواند و از
جنگ و خونریزی برحذر می داشت و می گفت: همه شما از یک پدر و مادر به دنیا آمده اید
پس چرا بر پل دوستی و تفاهم نمی آیید تا دوران سخت و شکنندده دنیا را به راحتی طی
نمائید.
فریاد می زد: ای مردم! خوی حیوانی را ترک کنید و هویت
فراموش شده خود را بیابید که پروردگارتان شما را جانشین خویش آفریده است.
4. حضرت محمد امین، 14 قرن پیش:
ایشان به همگان می گفت: فلسفه آمدن من، زیباسازی خلق
و خوی شماست. با اخلاق حسنه به مدینه فاضله می رسید و بدخلقی هیزم آتش می باشد.
مسیرهای صعب العبور توسعه و پیشرفت را با صبر و ازخودگذشتگی باز می نمود. سنگ بر شكم خويش می بست تا درد گرسنگى را احساس نكند و پا به پاى محرومين
به شكنجه گاه ها مى رفت تا زير بازوى دردمندان را بگيرد.
سنت واقعی محمد یعنی فروتنی در برابر همه، بدون در
نظر گرفتن رنگ، لباس و عقیده. با آنکه جایگاه رهبریت، غرور آفرین است اما او به
دور از همه تشریفات حکومت می کرد و از مشورت با رعیت استقبال می نمود.
به علم آموزی تاکید می نمود و می گفت: ز گهواره تا
گور دانش بجوی. او بهره وری همه جانبه برای رسیدن به معلومات بیشتر را جایز می
دانست. مدافع همزیستی مسالمت آمیز بود. در فتح مکه برای قاتلین نزدیکان خویش فرمان
عفو عمومی صادر کرد و خانه دشمن شماره یک خود را پناهگاه امن قرار داد.
مردم سخنانش را دلنشین و عمل کردنی می یافتند زیرا از سخت گیری های بی
حاصل پرهیز می کرد و به مصالح رعیت اهمیت می داد. آنگاه كه لحظات آخرين عمر را سپرى مى كرد، به منبر شد و از مردم تقاضاى
قصاص در اشتباهات احتمالى را نمود.
با آروزی آزادی همه زندانیان عقیدتی و سیاسی در سراسر
جهان، که با تحمل سخت ترین شکنجه ها و دردناک ترین مصیبت ها، به این شعار بزرگ
مندرج در تقویم دهها هزار ساله بشریت تداوم می بخشند که یک مصلح و منجی، هرگز تن
به ذلت سازش با مستبد نمی دهد.
۱ نظر:
سلام بر يكتا مردعالم هستي
ارسال یک نظر