رهسانیوز:
همزمان با روز جهانی حقوق بشر و کثرت موارد نقض حقوق بشر در ایران، خانم ویکتوریا
آزاد، یکی از فعالین حقوق بشر در گفتگویی گرم و صمیمی با رهسا نیوز، ضمن ابراز
نگرانی شدید از وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران به شرح وضعیت برخی از زندانیان
عقیدتی - سیاسی و نیز اقداماتی که در رابطه با گزارش وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی
صورت گرفته است پرداختند.
همچنین وی در مورد فعالیتهای حمایتی خود از زندانیان
سیاسی و اقدامات صورت گرفته در این زمینه گفتند: "فعالیتهای ما تاکنون در
چهارچوب خبررسانی , ترجمه اسناد و انتقال آن به نهاد ها و ارگانهای حقوق بشری ؛
تهیه پتیشن های حمایتی و یا در محکومیت جمهوری اسلامی ، تماس با خانواده های
زندانیان، تبلیغ و ترویج اخبار و وضعیت زندانیان در شبکه های ارتباطی فیس بوک و
تویتر ...، بعضا جمع آوری کمک مالی ، کمک به بسیاری از دوستان که از ایران متواری
شده اند و نیاز به اطلاعات و یا تاییدیه ... داشته اند ؛ شرکت در اکسیونها و حمایت
و پشتیبانی های نوشتاری رسانه ای و انسان دوستانه بوده است."
در ابتدا خواهش میکنم
خودتان رو معرفی کنید و کارهایی که سازمان شما بصورت تخصصی در رابطه با حقوق بشر
انجام میدهد را کمی بیشتر توضیح دهید؟
من 48 سال دارم و صاحب دو فرزند و
متاهل هستم. تحصیلات من در حد کارشناسی ارشد و فوق لیسانس نرسینگ و مدیریت
ازدانشگاه گوتنبرک ـ سوئد است و هم چنین دارای لیسانس علوم آزمایشگاهی از دانشگاه
کشور باکو ست.
سوابق سیاسی به قرار زیر است :
سوابق سیاسی به قرار زیر است :
در
سال 1381مصادف با 2003 میلادی عضو شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهی شدم و ابتدا
در گروه اجرائی برای برگزاری اولین همایش اتحاد فعالیت میکردم در همان زمان عضو حزب
چپ پارلمانی سوئد بودم و سال 1380 شمسی مصادف با 2002 میلادی از طرف حزب چپ سوئد
جهت شرکت در انتخابات مجلس سوئد برگزیده شدم .هم چنین بمدت دو سال نماینده شورای
شهر در بخش کموم موندال در غرب سوئد بودم و با سوالات مربوط به حوزه خانواده ، کار
و مسکن کار میکردم ، سالها عضو سازمان عفو بین الملل سوئد بوده ام و عضو گروه
ایران و عضو شبکه زنان سازمان عفو بین الملل .
در
سال 1383 مصادف با سال 2005 میلادی مسئول کمیسیون زنان حزب چپ سوئد بودم و در یک
مقطع نماینده ویژه در کمیسیون بین الملل بخش پارلمانی حزب چپ در دیدار با مقامات
پارلمانی اتحادیه اروپا 2004 ، از سخنگویان جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی
درشهر گوتنبرگ سال 2004 میلادی و بعدها مبتکر تاسیس گروه مجمع پیوند دموکراسی
خواهان ایران سال 1385 شمسی مصادف با 2007 میلادی در پیوند با شبکه همبستگی ملی
ایرانیان و درهمکاری با یاران داخل ایران کوشش بسیاری مصروف به تشکیل کنگره ملی
ایرانیان صورت دادیم .
در سال 1336 به عضویت سازمان زنان وحزب لیبرال سوئد پذیرفته شدم . به موازات فعالیتهایم در نهادهای سوئدی در ارتباط با مسائل سیاسی و حقوق بشری کشورم نیز تلاش میکردم . هم اکنون درهمکاری با شبکه جهانی سکولارهای سبزایران میرویم که شاید راهی برای برون رفت از این بن بست سیاسی و حقوق بشری پیدا کنیم. هم چنین شغل تمام وقتی هم برای تامین معاش خود داریم که ترجمان سوئدی آن این میشود: مدیر و رهبر پروژه ملی توسعه خدمات درمانی!
در سال 1336 به عضویت سازمان زنان وحزب لیبرال سوئد پذیرفته شدم . به موازات فعالیتهایم در نهادهای سوئدی در ارتباط با مسائل سیاسی و حقوق بشری کشورم نیز تلاش میکردم . هم اکنون درهمکاری با شبکه جهانی سکولارهای سبزایران میرویم که شاید راهی برای برون رفت از این بن بست سیاسی و حقوق بشری پیدا کنیم. هم چنین شغل تمام وقتی هم برای تامین معاش خود داریم که ترجمان سوئدی آن این میشود: مدیر و رهبر پروژه ملی توسعه خدمات درمانی!
تمامی
ارتباطاتی که در سالهای اخیر ایجاد شده پلی است برای ارسال خبرها و پژواک صدای حق
طلبانه هم میهنانم از داخل کشور به جهانیان.
شما وضعیت حقوق بشر در ایران را چگونه ارزیابی میکنید و علت این رفتارها از سوی حاکمیت را در چه می دانید؟
بارها در گذشته گفتیم که وضعیت حقوق بشر در ایران وخیم تر خواهد شد و کار به فاشیسم صد در صد مذهبی خواهد کشید و امروز باید بگویم که آن دوران مدتهاست که فرارسیده است. در طول این سی و دوسال وضعیت حقوق بشر در ایران فاجعه بار بوده است اما اکنون کار از فاجعه نیز گذشته است و باید از سلاخی تک تک انسانهای ساده کوچه و بازار باید سخن گفت. ماموران انتظامی رژیم و سپاه پاسداران عرصه را نه تنها بر فعالان حقوق بشر و مبارزین سیاسی تنگ کرده اند و با کوچکترین صدای اعتراض بشکل وحشیانه ای برخورد میکنند بلکه حقوق شهروندان را در عرصه زندگی خصوصی آنها نیز به زیر پا میگذارند. آنها به خود اجازه میدهند که در پوشش و معاشرتهای مردم و در بسیاری موارد دیگر دخالت کنند و حتی آنها را بی مورد دستگیر کنند و مورد آزار و اذیت قرار بدهند. در ایران زنان به عنوان شهروندان درجه دوم علاوه بر اینکه از حقوق و مزایا ی بیشماری محروم هستند حقوق انسانی و موجودیت آنان هم نادیده گرفته می شود . ستم وتبعیض ، خشونت جنسی علیه زنان که به طور روزانه در جامعه ی نابرابر ما اتفاق می افتد و سنگسار و بیحقوقی سهم زنان ایرانی از زندگی است.
وضعیت
کودکان نیز بسیار اسفبار است ! اعدام کودکان در ايران بیداد میکند ـ كودكان در
ايران از حقوق منطبق بر مفاد کنوانسیون حقوق کودک ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر
برخوردار نيستند .
وضعیت
حقوق بشر در سایر موارد از جمله معیشت مردم ، امکان دستیابی به یک رفاه نسبی ،
معضل نان ، معضل گاز و سوخت ، آزادی بیان ، آزادی مطبوعات ، فضا، برای همه اقلیتها
– مذهبی و نیز اتنیکهای ایرانی اعم از آذری ها، عربها، کردها، ترکمن ها و بلوچها
تنگتر شده و آنان مورد تهدید و اعدامهای دسته جمعی قرار گرفتهاند.
مبارزین سیاسی عقیدتی تنها بدلیل نه گفتن به همین مناسبات ظالمانه در معرض آزار، تهدید، حمله، بازداشت، زندانی شدن و شكنجه قرار میگیرند. زندانیان سیاسی از امکانات حقوقی ـ بهداشتی و کلیه حقوق تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی و بشری شان محروم مانده اند. جان بسیاری از آنها در خطر است. کافی است به وضعیت تنها تعدادی از این زندانیان سیاسی عقیدتی توجه کنیم تا از عمق فاجعه آگاه شویم. خانم نسرین ستوده به کدامین گناه باید از فرزندان و همسرش جدا باشد و در زندان بسر برد. بهروز جاوید تهرانی جوانیش از سن 19 سالگی در زندان سپری شد، تنها بدلیل شرکت در اعتراضهای دانشجوئی سال 1387 در کوی دانشگاه و یا مهندس حشمت الله طبرزدی بیش از 10 از عمر شیرین خود را در پشت میله های زندان بسر برده چرا که او به ظلم و ستم نه قاطع می گوید. آقای حسین کاظمینی بروجردی چرا باید اینچنین مورد بی احترامی و خشونت انتقام جویانه رژیم قرار گیرد که در حالیکه از بیماریهای عدیده ای رنج میبرد به او اجازه حتی مرخصی نیز داده نمیشود و وقتی حال ایشان در زندان بشدت خراب شد او را با غل و زنجیر به بیمارستان انتقال دادند بطوریکه او چندین بار از پا می افتد و زخمی میشود.
عیسی سحرخیز ، بهاره هدایت ، ابراهیم مددی ،... همه و همه تنها نشانگر ضعف و ناتوانی رژیم در پاسخ به خواستهای جامعه و ملت ایران است. این اعمال را جز جنایت و خشم کور اهریمنی چه بنامیم.
مبارزین سیاسی عقیدتی تنها بدلیل نه گفتن به همین مناسبات ظالمانه در معرض آزار، تهدید، حمله، بازداشت، زندانی شدن و شكنجه قرار میگیرند. زندانیان سیاسی از امکانات حقوقی ـ بهداشتی و کلیه حقوق تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی و بشری شان محروم مانده اند. جان بسیاری از آنها در خطر است. کافی است به وضعیت تنها تعدادی از این زندانیان سیاسی عقیدتی توجه کنیم تا از عمق فاجعه آگاه شویم. خانم نسرین ستوده به کدامین گناه باید از فرزندان و همسرش جدا باشد و در زندان بسر برد. بهروز جاوید تهرانی جوانیش از سن 19 سالگی در زندان سپری شد، تنها بدلیل شرکت در اعتراضهای دانشجوئی سال 1387 در کوی دانشگاه و یا مهندس حشمت الله طبرزدی بیش از 10 از عمر شیرین خود را در پشت میله های زندان بسر برده چرا که او به ظلم و ستم نه قاطع می گوید. آقای حسین کاظمینی بروجردی چرا باید اینچنین مورد بی احترامی و خشونت انتقام جویانه رژیم قرار گیرد که در حالیکه از بیماریهای عدیده ای رنج میبرد به او اجازه حتی مرخصی نیز داده نمیشود و وقتی حال ایشان در زندان بشدت خراب شد او را با غل و زنجیر به بیمارستان انتقال دادند بطوریکه او چندین بار از پا می افتد و زخمی میشود.
عیسی سحرخیز ، بهاره هدایت ، ابراهیم مددی ،... همه و همه تنها نشانگر ضعف و ناتوانی رژیم در پاسخ به خواستهای جامعه و ملت ایران است. این اعمال را جز جنایت و خشم کور اهریمنی چه بنامیم.
اینها
آنقدر بی شرمند که دست از سر خانواده های این عزیزان نیز برنمیدارند و آنها را
مورد بی مهری ، توهین و پیگردهای غیرقانونی قرار میدهند. مشاهدات دکتر رویا عراقی که
اخیرا نیز از زندان آزاد شده است تکان دهنده است ؛ او میگوید: “اول ما را بردند به
سلولی که یک هفته آنجا بودیم. آن سلول بسیار کثیف و متعفن بود و یک توالت فرنگی
داشت پر از کثافت که بوی تعفنش همه جا را گرفته بود. در سلول دوربین مدار بسته هم
داشتند و ما را نگاه می کردند. سه چهار نفر را در این سلول انداختند به طوری که
حتی جای دراز کشیدن هم نبود و باید جلوی همدیگر و جلوی دوربین مدار بسته دستشویی
می رفتیم. این سلول کثیف و تاریک هیچ پنجره ای به بیرون نداشت و حتی دریچه ای
نداشت که هوا تهویه شود.”
“بعد
مرا به یک سلول انفرادی بردند و تمام لباسهایم را درآوردند و به طور کامل بازبینی
بدنی کردند. یک لباس نازک به من دادند با یک پتوی کثیف ولی عینکم را به من ندادند
و وسایل بهداشتی هم وجود نداشت. هفته اول بشدت مریض بودم و خونریزی داشتم و به
بیماریهای عفونی دچار شدم. ما نمیتوانستیم دستشویی برویم هر چقدر به در می
کوبیدم در را باز نمی کردند بخصوص شبها، وقتی هم میآمدند داد می زدند که شما حق
ندارید در بزنید و حق ندارید زود به زود دستشویی بروید. من دراین سلول دچار تنگی
نفس شدید شدم به طوری که فکر می کردم نفسم قطع می شود و هر چه به در کوبیدم که مرا
حداقل کنار یک پنجره ببرند تا بتوانم نفس بکشم، گفتند بازجویت اجازه نمی دهد و من
صدای مردی را شنیدم که میگفت اصلا به او محل نگذارید و در را باز نکنید، بگذارید
در همان حالت بماند. تا این که من بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم نمیدانستم چه مدت
بیهوش بودم و چه بلایی بر سرم آمده است.”
فکر میکنم تنها ذکر همین مورد کافی باشد تا همه و همه و از جمله آقای شهید بفهمد که اوضاع حقوق بشر در ایران از چه قرار است و ما در آن دیار با چه هیولاهائی دست و پنجه نرم میکنیم.
فکر میکنم تنها ذکر همین مورد کافی باشد تا همه و همه و از جمله آقای شهید بفهمد که اوضاع حقوق بشر در ایران از چه قرار است و ما در آن دیار با چه هیولاهائی دست و پنجه نرم میکنیم.
متاسفانه تعدادی از زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای ایران دچار وضعیت حاد جسمانی هستند و مسئولین زندانها و قوه قضاییه به وظایف خود در قبال این زندانیان عمل نمی کنند. شما چه کارهایی در رابطه با شناسایی و اطلاع رسانی و پیگیری وضعیت این زندانیان انجام داده اید و جامعه جهانی چه عکس العملی در رابطه با این زندانیان تا به کنون انجام داده است؟
فعالیتهای
ما تاکنون در چهارچوب خبررسانی , ترجمه اسناد و انتقال آن به نهاد ها و ارگانهای
حقوق بشری ؛ تهیه پتیشن های حمایتی و یا در محکومیت جمهوری اسلامی ، تماس با
خانواده های زندانیان، تبلیغ و ترویج اخبار و وضعیت زندانیان در شبکه های ارتباطی
فیس بوک و تویتر ...، بعضا جمع آوری کمک مالی ، کمک به بسیاری از دوستان که از
ایران متواری شده اند و نیاز به اطلاعات و یا تاییدیه ... داشته اند ؛ شرکت در
اکسیونها و حمایت و پشتیبانی های نوشتاری رسانه ای و انسان دوستانه بوده است.
جامعه جهانی از اعمال خشونت و شکنجه در زندانهای ایران و تمامی اتفاقات به یمن
فعالیتهای شبانه روزی ایرانیان متعهد و مبارز مطلع است و هیچ موردی از نظر آنها
پنهان نیست آنها بارها در نامه های خصوصی گفته اند که رژیم ایران دیکتاتور و غیر
بشری است. آنها همیشه گفته اند و می گویند که کشورشان هرگز به نمایندگان ایران در
سازمان ملل متحد روی خوش نشان نداده است و البته اینرا نیز اشراف داریم که اتاقهای
بازرگانی آنها کار و سیاست خود را پیش میبرند.
خوشبختانه
در شرایط حاضر جامعه جهانی در اعمال فشار به رژیم ایران هماهنگ تر و متحدتر عمل
میکند و اقتصاد ایران در حال فروپاشی است و فروپاشی اقتصادی فروپاشی سیاسی را نیز
بدنبال خواهد داشت . در عین حال از آنجا که اعتقاد دارم که حقوق بشر و سیاست دو
عرصه لازم و ملزوم یکدیگرند و سیاست ما حقوق بشر ماست و حقوق بشر ما عین سیاست
ماست و از آنجا که پایه اصلی دموکراسی و باورهای دموکراتیک از منظر انسان شناسی،
باور به انسان است. اعتمادسازی واحترام به قانون لذا توجه به حقوق دیگران و
ارزشهای دیگران از ارکان مهم فرهنگ دموکراسی است. بنابر این برای ایجاد ساختاری
سیاسی تلاش میکنم که ارزشهای آن حقوق بشری است و پایه های آن بر اصول مندرج در
اعلامیه جهانی حقوق بشر استوار است.
چرا با وجود این همه نقض حقوق بشر در ایران و کثرت اعدامهای سیاسی در این کشور، سازمانهای بین المللی و جامعه جهانی تاکنون نتوانسته اقدام عملی برای جلوگیری از این فشارها و اعدامها بر علیه کشور ایران انجام دهد تا مانع تکرار نقض گسترده حقوق بشر در ایران شود؟
توجه کنید که جامعه جهانی اهرم تعیین کننده برای جلوگیری از اعمال فشارها و اعدامها در داخل ایران نیست بلکه فاکتور مهم و تایین کننده ملت ایران است و نیروهای پیشرو آن که قاعدتا باید مسئولیت خطیر جنبش های اعتراضی را بعهده بگیرند که البته هنوز ازاعتبارو فشردگی لازم برخوردار نیستند. جامعه جهانی مجموعه ای ناهمگون است متشکل از کشورها و ملتهای گوناگون با منافع و درجات رشد و توسعه گوناگون و بدیهی است که هر یک از اینها در پی منافع ملی خود هستند که البته پدیده عجیبی هم نیست لذا این توقع که سازمانهای بین المللی نتوانسته اند روند اعدامها و نقض حقوق بشر در ایران را متوقف کنند یک توقع غیرکارشناسانه و غیرواقعی است. آنها تنها قادرند این روندها را تضعیف کنند اما توقف کامل چرخه اعمال خشونت در حق ملتی که اینچنین در ظلم و مصیبت فرو رفته است تنها بدست همین مظلومان است که باید انجام شود و تنها آنان قادرند که ادامه تکرارسناریوهای مختلف نقض حقوق بشردر ایران را ناممکن کنند. منظورم اینست که بدون خیزش انقلابی آحاد ملت ایران بر علیه نظامی که خون آنها را درشیشه کرده نمیتوان جامعه جهانی را سرزنش کرد که چرا دست بالا نمیزنند و تقاص ظلم های این رژیم اختاپوسی را نمیگیرند. شما شاهد آن هستید که بارها بر علیه تضیق حقوق بشر درایران قطعنامه های مختلف صادر شده ؛ ناظرمخصوص حقوق بشر آقای احمد شهید هنوز موفق نشده که به ایران برود و مقامات ایرانی را از نزدیک ملاقات کند؛ مقامات ایرانی بارها در سازمان ملل متحد بی حرمت شده اند و نمایندگان در اعتراض به حضور آنها سالن را ترک گفته اند ؛ هزاران نامه اعتراضی از دهها پارلمان و دهها شخصیت حقیقی و حقوقی به مقامات ایران سرریز شده ؛ صدهها نامه از طرف سازمان عفو بین الملل ، دیده بان جهانی حقوق بشر به مقامات ایران ارسال شده اما دریغ که نرورد میخ آهنین بر سنگ.
یکی از موضوعاتی که اخیرا کشور ایران ادعا میکند، تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی است، آیا کشور ایران که خود یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر در جهان معرفی شده است میتواند سردمدار تدوین چنین اعلامیه ای باشد و اساسا میتوان با کمک گرفتن از قوانین اسلامی به رعایت حقوق بشر در جهان کمک کرد؟
تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی یک مضحکه دیگری است که حتی این اقدام هم نمیتواند رژیم را از حالت بی اعتباری و انزوا خارج سازد. این حربه حتی برای کشورهای اسلامی نیز جالب و قابل توجه نخواهد بود چرا که دست رژیم ایران برای عالمیان رو شده. حتی بسیاری از مسلمانان جهان میگویند از اینکه چنین رژیمی ادعای مسلمانی دارد دلسوخته و شرمسارند ؛ آنها میگویند جمهوری اسلامی برای اسلام و مسلمانان آبرو نگذاشته است لذا اعلامیه حقوف بشر اسلامی آنها نیز فراتر از سند بی ارج و قرب قانون اساسی شان نیست. البته از همه مهمترمضمون اعلامیه جهانی حقوق بشر یک مقوله جهانشمول است و مبتنی است بر آخرین دستاوردهای مناسبات بشری ، این سند بر اساس مقتضیات نوع بشر از هر جنس و باور و نژاد و طبقه ای تنظیم شده است و با هیچ سند جانبدار دیگری قابل مقایسه نیست و قابل تعویض نیز نیست.
تدوین
اعلامیه حقوق بشر اسلامی توسط این آقایان توهین به سند رسمی شان یعنی همان قانون
اساسی است که بر اساس آن آقای خامنه ای بالاترین مقام کشور شده لذا سنگین ترند اگر
دست به چنین اقدامی نزنند و آبروی خود را بیش از اینها نبرند!
مصاحبه گر: لاله مؤذن زاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر