۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه

حاكميت روحانيت در ايران
***
به قلم : عبدالرحمان الراشد - پنجشنبه 31 مردادماه

پيرو گفته هاي ديروزم در ارتباط با عقده رهبريت شيعي نزد برخي از روحانيت اهل سنت ، لازم آمد كه تجربه ايران را در اين باب، مورد بحث قراردهم. با الهام از این تجربه است كه علماء اهل سنت خواهان حق خود مبني بر برخورداري از منصب حاکمیت مي باشند.
همه ما سرآغاز تاریخ سه دهه ی اخیر ایران را مي دانيم و آن هنگامی بود كه انقلاب اسلامي ايران به رهبريت آيت الله خميني پيروز شد و نظام شاهنشاهي و تشکیلاتش را واژگون كرد. ایشان در آغاز با شعار" اسلامی کردن جامعه " روي كار آمد و این در حالي بود که اكثریت جامعه ايراني خود قبلاً مسلمان بودند . در واقع اين مردم نبودند که مسلمان شدند بلكه صرفاَ دولت اسلامی شد تا حاکمیت مطلقاً به دست روحانيون برسد. دولت ايران از حكومتي قانونگرا که افراد متخصص اداره اُمورش را داشته باشند به حکومتی ایدئولوژیکی تبدیل شد که مناصب مهم و کلیدی دولت به دست ملايان افتاد.
از هنگامي كه روحانيون شیعی نهاد حکومت را بدست گرفتند ، جهان اسلامي اهل تسنن در مقابل این تجربه، درحالتي از دوگانگي، به دو گروه ممتنع و مخالف قرار گرفت.
از نقطه نظر تئوریک، رضايت و پذیرش ملت است که به نظام دینی ایران مشروعیت می بخشد؛ حال آنكه میزان رضایت مردم ایران در نظامی که مخالفانش را بشدت سرکوب می کند براحتی قابل لمس و محاسبه نیست. با اين حال، بدلیل وجود راهپيمايي ها و اعتراضات دانشجوئی در دانشگاه هاي مختلف تهران و سایر شهر های دور افتاده، رژیم ایران دیگر نمی تواند منکر از دست رفتن مقبولیت خود باشد .
بیشترین ضربه را روشنفكران و نخبگان متحمل شدند. آنهايي كه در آغاز، از سقوط رژيم شاه ابراز خوشحالی كردند خود از جمله اولين قربانیان این تغییر شدند و در نهایت زير سلطه نظامي توتالیتر و تمامیت خواه قرار گرفتند كه حتی روشنفکران مذهبی نیز از آن دسته قربانیان می باشند.
نااميدي بیشتر از این رژیم زمانی مشخص می گردد که بدانیم در اثر نحوه اداره كشور، ايران به رغم اینکه از ثروتمندترين كشورهاي نفت خيز جهان به شمار مي آيد ، به كشوري فقير تبديل گردیده است. اگر بخواهیم دقیقتر و تخصصی تر به موشکافی مسائل بپردازیم، درخواهیم یافت كه نظام حاکم بر ایران، از تمامی امکانات و شعارهايش برای پیشبرد اهدافش بهره گرفت اما به سبب بد رفتاري وسوء عملكرد روحانيون حکومتی نه تنها تأثیری در رفع احتیاجات روزمره مردم نداشت بلکه موجب تخریب وجه دین گردید بگونه ای که رژيم مذهبی ايران مانند ساير سازمانهاي غير ديني ديگر، مملو از فساد و سوء مديريت و بوروکراسی گردیده است.
ناتوانی ايران در دستیابی به پیشرفت و ترقی، همانگونه که خود ادعا می کند، تحریم های شیطان بزرگ ( امریکا ) نیست بلکه به این دلیل است که ذات این رژيم ديني بگونه یست كه قداستی را به متولیان و كاركنان دولت خود مي بخشد که اگر انتقادی از حکومت و متولیان آن صورت گیرد، در حکم انتقاد از دین تلقی می گردد.
در این حکومت يك رئيس جمهور هنگامی که می خواهد كابينه اش را تشکیل دهد، اساس اين انتخاب بر اساس سوابق ديني و انقلابي افراد صورت می گیرد و نه با لحاظ کردن اصل مهارت و تخصص و شایسته سالاری. به همين سبب 18 وزير فعلی منتخب از ميان 21 وزير، تخصصشان صرفا عضویت در سپاه پاسداران است که دولت را به تشکیلاتی ديني امنيتي تبدیل می کند و اين خود براي شناخت ماهیت این نظام و محدودیتهای مديريتي آن كاملا گویاست.
تفاوت بزرگی بين گذشته ایجاد شده است. در آن زمان انقلاب کار خود را با خلع كروات از گردن و گذاشتن عمامه بر سر آنهم براي جلب اعتماد مردم آغاز کرد در حالی که امروزه این وضعیت مقبولیتی ندارد. به این ترتیب ايرانيان مسؤلين نظام خود را فاقد تخصص کافی می دانند منجمله وزير كشور كه ادعاي داشتن مدرك دكتراي افتخاري از دانشگاه آكسفورد را داشت ، حال آنکه آكسفورد اعطاي هرگونه مدركي را براي ايشان رد كرده است.
امروزه نظام ملايان كه رژيم ديكتاتوري شاه را نابود كرده است، عملا شبیه نظام گذشته رفتار می کند به طوريكه امروزه زندان هاي ايران، مملو از منتقدان و دشمنان نظام است. آيت الله بروجردي صرفاً به دليل انتقاد ازمفهوم ولايت فقيه و اينكه يك روحاني نمي تواند وارد سیاست باشد، در زندان مخوف اوين زندانی شد. اين نظام بسیار بيشتر از نظام شاهنشاهي اقدام به توقيف و تعطيلي روزنامه ها، سایتها و انجمن ها به بهانه دفاع از ارزش هاي انقلاب كرده است تا جائيكه اكنون از اسلام جز اسمی بر جاي نمانده است . در اینجا دیگر دین نیست که حكومت مي كند بلكه ملايانی هستند كه به سياستمدار تبديل شدند و پست وزارت و مناصب نظامی را اشغال نمودند تا جائيكه تمامی پست های کلیدی دولت را در اختيار خود گرفتند .
و اينك جامعه ايراني نه به خودكفايي رسيده و نه از فساد بدور است بطوری كه امروزه ايران در صدر كشورهايي است كه جوانانش از معضل اعتياد رنج مي برند.
ايران امروزه، همانند كشورهاي منفک از اتحاد جماهیر شوروي سابق و نيز شبيه كشورهايي كه قله هاي پيشرفت آنان بسته شده و دقيقتر مانند كوبا و كره شمالي شده است.

حال با در نظر گرفتن موارد مطروحه، آيا روحانيون اهل تسنن خواهان تكرار تجربه ملایان شيعي هستند؟

هیچ نظری موجود نیست: