حجاب بايد جنبه فرهنگى داشته باشد نه تحميلى
بدانكه پوشش از براى زنان، به مثابه حفاظت از دُرّ بوده كه از دزدان روزگار مىشود، و امّا اين حراست مىبايد جنبه فرهنگى داشته باشد نه تحميلى كه اگر به زور انجامد به خلاف اهداف شارع مقدّس مىرود و امكان اصلاحات نفسانى فردى و عمومى را از دست مىدهد.
در كيفيّت آن مىبايد به شرايط مدنى و محلّى بنگرند و مصالح خانواده را در ابعاد اعتبارى و اخلاقى رعايت كنند.
آنچه كه به فقه شيعه مربوط است، پوشاندن تمامى اندام است و تنها مجوّز براى باز گذاردن، دو كف و روى دستان است و گِردى صورت، يعنى محلّ تيمّم. البته قيد نشده كه اين پوشش بايد با چادر صورت گيرد فلذا چنانچه بانوئي با مانتو، دامن و يا كُت و شلوار، بتواند نظرات جنس مخالف را از خود دور كند، مىتواند جايگزينى براى مدل سنّتى باشد.
علّت رنگ مشكى چادر، دافعه آن بوده، ولى اگر كسى با چادر سياه، حالتى نااستوار و غير اصولى داشته باشد حجابش لوث شده و قادر به تأمين امنيّت روح و جسم و اعتقادات خويش نخواهد بود.
نكته مهم آن است كه اصل در قانون حجاب، كمك به حفظ عفّت، عصمت و پاكدامنى بوده و يقينا نجابت و تقوا را نمىتوان با لباس تأمين نمود، بلكه فكرى مىخواهد الهى، و احساسى شريف را مىطلبد كه قدر خود را بداند و با طرح خويش به عنوان ابزار تعشّق و تعيّش از منزلت اوّليّه خود نكاهد و قيمت و بهاى خداداده را ارزان نفروشد كه مقام بلندى را حقتعالى به زنان داده كه به مردان نداده و آن، در تعريف از مادران نمودار گشته و در مسئوليّتهاى خانهدارى، فرزنددارى و همسردارى، عيان شده و در يك كلام آنكه: زن، معمار مهمّى در ساختمان وجود است كه با تعهّدات او، جامعه به سمت ربوبى مىرود و فساد او، يك اجتماع بزرگ را متلاشى مىسازد و هميارى وى در جا انداختن نسخههاى معنوي، زحمات انبياء را به بار مىرساند، و همّت ايشان در تحقّق آرمان توحيدى، حرف نخست رامىزند.
لذا حفظ چنين موجود بىنظيرى، يك امانتدارى صحيح را مىطلبد.
در كيفيّت آن مىبايد به شرايط مدنى و محلّى بنگرند و مصالح خانواده را در ابعاد اعتبارى و اخلاقى رعايت كنند.
آنچه كه به فقه شيعه مربوط است، پوشاندن تمامى اندام است و تنها مجوّز براى باز گذاردن، دو كف و روى دستان است و گِردى صورت، يعنى محلّ تيمّم. البته قيد نشده كه اين پوشش بايد با چادر صورت گيرد فلذا چنانچه بانوئي با مانتو، دامن و يا كُت و شلوار، بتواند نظرات جنس مخالف را از خود دور كند، مىتواند جايگزينى براى مدل سنّتى باشد.
علّت رنگ مشكى چادر، دافعه آن بوده، ولى اگر كسى با چادر سياه، حالتى نااستوار و غير اصولى داشته باشد حجابش لوث شده و قادر به تأمين امنيّت روح و جسم و اعتقادات خويش نخواهد بود.
نكته مهم آن است كه اصل در قانون حجاب، كمك به حفظ عفّت، عصمت و پاكدامنى بوده و يقينا نجابت و تقوا را نمىتوان با لباس تأمين نمود، بلكه فكرى مىخواهد الهى، و احساسى شريف را مىطلبد كه قدر خود را بداند و با طرح خويش به عنوان ابزار تعشّق و تعيّش از منزلت اوّليّه خود نكاهد و قيمت و بهاى خداداده را ارزان نفروشد كه مقام بلندى را حقتعالى به زنان داده كه به مردان نداده و آن، در تعريف از مادران نمودار گشته و در مسئوليّتهاى خانهدارى، فرزنددارى و همسردارى، عيان شده و در يك كلام آنكه: زن، معمار مهمّى در ساختمان وجود است كه با تعهّدات او، جامعه به سمت ربوبى مىرود و فساد او، يك اجتماع بزرگ را متلاشى مىسازد و هميارى وى در جا انداختن نسخههاى معنوي، زحمات انبياء را به بار مىرساند، و همّت ايشان در تحقّق آرمان توحيدى، حرف نخست رامىزند.
لذا حفظ چنين موجود بىنظيرى، يك امانتدارى صحيح را مىطلبد.
آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر