بر اثر تطاول زمان و تكاثر بداء، مدّعيان مهدويّت در رَستههاى مختلف، فراتر مىشوند؛ تاجائى كه امروز شاهد دعاوى تأثّرانگيزى در اين باره هستيم. سر و صداهاى فراوانى را مىيابيم كه منجيان دروغين و مصلحان طمعكارى را نشان مىدهند كه بخاطر هوسرانىهاى گذرا و زيادهخواهىهاى مكروه، قداست قائم موعود را لوث كرده و انتظار را به هرج و مرج مىكشانند. وعده باستانى پروردگار در وجود كانديدايى تجلّى يافته كه سلّولهاى مقدّسش، توليت عظماى كائنات را تداعى كرده و ظلّاللّهى او در تمامى ابعاد ولايتى، مشهود مىباشد.پس چگونه يك فرد عادّى معمولى مىتواند اذهان را مشوّه كرده و با تردستىهاى ناجوانمردانه، ادعاي نيابت و ارتباط با او را كند و يا خود را وليّ امر معرفي كند و به افكار عمومى تلقين چنين داعيههاي سنگينى كند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر