يكي از روزنامه هاي دولتي ايران ضمن اشاره به اين مطلب مي نويسد: سيد احمد خاتمي گفت : جريان نفاق در كشور هم اكنون به صورت سكولاريزم و جدايي دين از سياست ، هدف دين ستيزي را دنبال مي كند . عضو هیئت رئيسه مجلس خبرگان رهبري ضمن بيان اين مطلب با اشاره به وجود جريان نفاق در تاريخ اسلام گفت : بايد توجه داشت كه فرمايش امام راحل ، مطرح كردن اين موضوع در واقع نبرد عليه دين است . سيد احمد خاتمي با بيان اينكه فرضيه جدايي دين از سياست در ميان برخي روحانيون نيز شايع شده است گفت : اين دسته از عمامه به سرها معتقدند بايد براي حفظ قداست دين ، از ورود به مسائلي كه قداست دين را خدشه دار مي كند پرهيز كرد .
خاتمي جريان نفاق را شاخص ولايت ستيزي عنوان كرد و گفت : كساني كه با اصل ولايت فقيه در ستيز باشند خطي را مي پيمايند كه توسط ديگران تدوين شده است .
در جواب اين مزدور ولايت فقيه بايد گفت : اولاً كسي كه شما او را امام مي خوانيد ، امام نيست و پيشوايان تشيع همواره مدعيان منسب امامت را دجّال مي خواندند . به اعتقاد شيعه اصيل ، امامت پيشوايان شيعه از جانب خداوند بوده و شناسنامه دوازده پيشواي تشيع در غدير صادر شده است كه سند آن در خطبه مشهور غدير آمده است لذا ديگران را اجازه ورود به اين حريم مقدّس نمي باشد . يعني اينكه با هياهو و جنجال نمي شود كسي خود را امام بخواند . خطيب نماز جمعه تهران اعتقاد به جدايي دين از سياست را مظهر نفاق مي داند و مي گويد : جريان نفاق در تاريخ اسلام وجود داشته اما دليلي براي اثبات گفته هاي خود نمي آورد . وي صرفا به گفتۀ خميني ( بنيانگذار ولايت مطلقه فقيه) استناد نموده و از قول ايشان عدم اعتقاد به ولايت فقيه را نبرد عليه دين مي داند .
ايشان در واقع مي خواهد بگويد اعتقاد و پيروي از ولايت جعلي خميني و خامنه اي ، اصل دين است . اتفاقا مسئله درست همين جاست . ما مي گوييم در طول اين 28 سال هر جنايتي كرديد در كمال تأسف بنام اسلام و قرآن تمام شد و در نتيجه دين گريزي و كسادي بازار خدا پرستي در تمام لايه هاي جامعه ريشه دوانده و در حال حاضرحتي گروه مذهبيون را نيز دربرگرفته است .
ايشان با ادبياتي تهاجمي و خشن كه از شاخصه هاي انكار ناپذيرمسئولين اين نظام است ، روحانيت دگرانديش را صرفاً عمامه به سر مي خواند و منسب روحانيت را مختص ذوب شدگان در ولايت فقيه مي داند ! وقتي در سال 67 خورشيدي، هزاران ايراني بي گناه به يك فرمان خميني قتل عام مي شوند بايد به همه حق داد كه دين زيباي اسلام را مظهر ترور ، ظلم ، جنايت ، خشونت ، استبداد و زورگويي قلمداد كنند . وقتي به عملكرد روح الله خميني در اوايل انقلاب و پس از آن نگاهي دقيق داشته باشيم متوجه مي شويم كه هدف و انگیزه ی ايشان صرفاً رياست و حكومت بوده و نه ديانت و مذهب . ايشان به محض تكيه زدن بر اريكه قدرت بلافاصله اقدام به حذف و از بين بردن روحانيت معتقد به دين سنّتي جمله مرجع تشيع آيت الله سيد كاظم شريعتمداري كرده و سايرين از مخالفان ولايت مطلقه فقيه از جمله آيت الله سيد محمدعلي كاظميني بروجردي ، آيت الله قمي ، آيت الله خويي و ... را مجبور به انزوا و كناره گيري غير رسمي از رهبريت ديني جامعه نمود . هم اكنون نيز جانشين ايشان ، علي خامنه اي ، رهبريت تروريست هاي اسلام گراي منطقه را در دست گرفته به طوري كه هر جا فتنه و آشوبي باشد نشانه هاي حضور تروريستهاي رژيم در آنجا ديده مي شود.در هر حال ورود انديشه جدايي دين از سياست به حوزه هاي علميه ، آغاز بيداري خط روحانيت طرفدار اسلام سنّتي و بازگشت خط تشيّع اصيل به جايگاه واقعه خود مي باشد زيرا اين انديشه بيش از 1400 سال قدمت داشته در حالي كه ولايت مطلقه فقيه، عمري 28 ساله دارد و ساخته و پرداخته ی خميني و پيروان ايشان است . اميدواريم اندك پيروان اين نظام به دور از هر گونه تعصّبات رايج ، كمي به اين گفتار تأمل و تفكر كنند.
خاتمي جريان نفاق را شاخص ولايت ستيزي عنوان كرد و گفت : كساني كه با اصل ولايت فقيه در ستيز باشند خطي را مي پيمايند كه توسط ديگران تدوين شده است .
در جواب اين مزدور ولايت فقيه بايد گفت : اولاً كسي كه شما او را امام مي خوانيد ، امام نيست و پيشوايان تشيع همواره مدعيان منسب امامت را دجّال مي خواندند . به اعتقاد شيعه اصيل ، امامت پيشوايان شيعه از جانب خداوند بوده و شناسنامه دوازده پيشواي تشيع در غدير صادر شده است كه سند آن در خطبه مشهور غدير آمده است لذا ديگران را اجازه ورود به اين حريم مقدّس نمي باشد . يعني اينكه با هياهو و جنجال نمي شود كسي خود را امام بخواند . خطيب نماز جمعه تهران اعتقاد به جدايي دين از سياست را مظهر نفاق مي داند و مي گويد : جريان نفاق در تاريخ اسلام وجود داشته اما دليلي براي اثبات گفته هاي خود نمي آورد . وي صرفا به گفتۀ خميني ( بنيانگذار ولايت مطلقه فقيه) استناد نموده و از قول ايشان عدم اعتقاد به ولايت فقيه را نبرد عليه دين مي داند .
ايشان در واقع مي خواهد بگويد اعتقاد و پيروي از ولايت جعلي خميني و خامنه اي ، اصل دين است . اتفاقا مسئله درست همين جاست . ما مي گوييم در طول اين 28 سال هر جنايتي كرديد در كمال تأسف بنام اسلام و قرآن تمام شد و در نتيجه دين گريزي و كسادي بازار خدا پرستي در تمام لايه هاي جامعه ريشه دوانده و در حال حاضرحتي گروه مذهبيون را نيز دربرگرفته است .
ايشان با ادبياتي تهاجمي و خشن كه از شاخصه هاي انكار ناپذيرمسئولين اين نظام است ، روحانيت دگرانديش را صرفاً عمامه به سر مي خواند و منسب روحانيت را مختص ذوب شدگان در ولايت فقيه مي داند ! وقتي در سال 67 خورشيدي، هزاران ايراني بي گناه به يك فرمان خميني قتل عام مي شوند بايد به همه حق داد كه دين زيباي اسلام را مظهر ترور ، ظلم ، جنايت ، خشونت ، استبداد و زورگويي قلمداد كنند . وقتي به عملكرد روح الله خميني در اوايل انقلاب و پس از آن نگاهي دقيق داشته باشيم متوجه مي شويم كه هدف و انگیزه ی ايشان صرفاً رياست و حكومت بوده و نه ديانت و مذهب . ايشان به محض تكيه زدن بر اريكه قدرت بلافاصله اقدام به حذف و از بين بردن روحانيت معتقد به دين سنّتي جمله مرجع تشيع آيت الله سيد كاظم شريعتمداري كرده و سايرين از مخالفان ولايت مطلقه فقيه از جمله آيت الله سيد محمدعلي كاظميني بروجردي ، آيت الله قمي ، آيت الله خويي و ... را مجبور به انزوا و كناره گيري غير رسمي از رهبريت ديني جامعه نمود . هم اكنون نيز جانشين ايشان ، علي خامنه اي ، رهبريت تروريست هاي اسلام گراي منطقه را در دست گرفته به طوري كه هر جا فتنه و آشوبي باشد نشانه هاي حضور تروريستهاي رژيم در آنجا ديده مي شود.در هر حال ورود انديشه جدايي دين از سياست به حوزه هاي علميه ، آغاز بيداري خط روحانيت طرفدار اسلام سنّتي و بازگشت خط تشيّع اصيل به جايگاه واقعه خود مي باشد زيرا اين انديشه بيش از 1400 سال قدمت داشته در حالي كه ولايت مطلقه فقيه، عمري 28 ساله دارد و ساخته و پرداخته ی خميني و پيروان ايشان است . اميدواريم اندك پيروان اين نظام به دور از هر گونه تعصّبات رايج ، كمي به اين گفتار تأمل و تفكر كنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر