لازمه یک حکومت دینی چیست؟
رهبر دینی چه خصوصیتی باید داشته باشد؟
چه چیزی باعث می گردد که یک جامعه از دین گریزان شود؟
. دراين بحث سعي داريم به اختصار با مددجویی از کلام انبیاء و اوصیاء به بررسي موارد مطروحه بپردازيم
حفاظت از دین و آماده نگه داشتن جامعه از نظر اعتقادي جهت استقبال از مصلح موعود درعصر غیبت امام عصر (عج) ، یکی از وظایف علماء و مراجع شيعه بوده است. تاریخ گذشته نشان داده است که هر کس به نام دین بر اریکه قدرت بنشيند همواره سعی در حفظ منافع و حکومت خود داشته و به دليل استفاده ي ابزاري از دین و مذهب ، عامل بي هويتي اساس ديانت شده و در نتيجه باعث گریزان شدن جامعه از دین واخلاق می گردد. ما مي گوييم در نتيجه ي سياسي شدن دين ، خداوند باري تعالي در جامعه بي اعتبار مي شود . خدا كه از جامعه برود وجدان مي ميرد . وجدان كه بميرد جرم مي آيد جنايت مي آيد بي آبرويي و بي عدالتي جامعه را فرا مي گيرد . اين كلمات را آيت الله كاظميني بروجردي در كوچه و خيابان فرياد كرد و ديديم كه چگونه مغضوب جنايتكاران مقدس شد . تاريخ مي گويد بنی عباس به اسم خون خواهی امام حسین (ع) حکومت دینی تشکیل داده اما باعث تشديد فجايع و مصائب بر مردم گشته با اين تفاوت كه اينبار هر جنايتي كردند بنام اسلام و در پوشش دين مرتكب شدند . اگر کمی به گذشته برگردیم خواهيم ديد كه حکومت عثمانی به عنوان امپراتوري اسلامي چنان بر مردم سخت گرفت که مردم گروه گروه از دین خدا خارج شدند. پيشواي پنجم شيعيان امام باقر (ع) می فرماید: شیعیان ما سه دسته هستند كه دسته اي از آن به نام ما مردم را می زنند مال مردم را می خورند و بر گرده ي مردم سوار می شوند و حکمرانی می کنند... در این کلام ، ایشان آشكارا به تاريخ معاصر مي گويد: هر کس بنام ما اهل بیت به مردم ظلم می کند از ما نیست. آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی مي گويد: اسلام نگفته است به کسی ظلم کنید ، پیامبر ظالم نیست، ما به دنبال اسلامي هستيم كه با آب و نان مردم كاري ندارد. همواره علماء حقیقی سعی در مطرح کردن دین غیر سیاسی داشتند زیرا در اینصورت است که مردم به دین بدبین نمی شوند و پیوند خود را با خدای خود حفظ می کنند. ابر مرد تاريخ حضرت عیسی مسيح (ع) می فرماید: آن زمانی که دیدید پزشکان دین (علماي ديني ) به دنیا که مجموعه دردها و کثافات است، تمایل دارند ، بدانید که ره گم کرده اند و شما اجازه ندارید که به گردشان جمع شوید. خط فكري تشيع غير سياسي بر اين باور است كه تشكيل حكومتهاي ديني صرفاً مي بايست به اجازه و دستور خداوند باشد و حاكم اسلامي بايد معصوم از لغزش و اشتباه باشد كه اين خصوصيات تنها در پيشوايان معصوم تجلي يافته است . لذا معتقديم كه تشكيل حكومت ديني توسط پيامبر اسلام حضرت محمد و جانشينش علي بن ابي طالب به امر و اجازه ي خداوند بوده است .
حفاظت از دین و آماده نگه داشتن جامعه از نظر اعتقادي جهت استقبال از مصلح موعود درعصر غیبت امام عصر (عج) ، یکی از وظایف علماء و مراجع شيعه بوده است. تاریخ گذشته نشان داده است که هر کس به نام دین بر اریکه قدرت بنشيند همواره سعی در حفظ منافع و حکومت خود داشته و به دليل استفاده ي ابزاري از دین و مذهب ، عامل بي هويتي اساس ديانت شده و در نتيجه باعث گریزان شدن جامعه از دین واخلاق می گردد. ما مي گوييم در نتيجه ي سياسي شدن دين ، خداوند باري تعالي در جامعه بي اعتبار مي شود . خدا كه از جامعه برود وجدان مي ميرد . وجدان كه بميرد جرم مي آيد جنايت مي آيد بي آبرويي و بي عدالتي جامعه را فرا مي گيرد . اين كلمات را آيت الله كاظميني بروجردي در كوچه و خيابان فرياد كرد و ديديم كه چگونه مغضوب جنايتكاران مقدس شد . تاريخ مي گويد بنی عباس به اسم خون خواهی امام حسین (ع) حکومت دینی تشکیل داده اما باعث تشديد فجايع و مصائب بر مردم گشته با اين تفاوت كه اينبار هر جنايتي كردند بنام اسلام و در پوشش دين مرتكب شدند . اگر کمی به گذشته برگردیم خواهيم ديد كه حکومت عثمانی به عنوان امپراتوري اسلامي چنان بر مردم سخت گرفت که مردم گروه گروه از دین خدا خارج شدند. پيشواي پنجم شيعيان امام باقر (ع) می فرماید: شیعیان ما سه دسته هستند كه دسته اي از آن به نام ما مردم را می زنند مال مردم را می خورند و بر گرده ي مردم سوار می شوند و حکمرانی می کنند... در این کلام ، ایشان آشكارا به تاريخ معاصر مي گويد: هر کس بنام ما اهل بیت به مردم ظلم می کند از ما نیست. آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی مي گويد: اسلام نگفته است به کسی ظلم کنید ، پیامبر ظالم نیست، ما به دنبال اسلامي هستيم كه با آب و نان مردم كاري ندارد. همواره علماء حقیقی سعی در مطرح کردن دین غیر سیاسی داشتند زیرا در اینصورت است که مردم به دین بدبین نمی شوند و پیوند خود را با خدای خود حفظ می کنند. ابر مرد تاريخ حضرت عیسی مسيح (ع) می فرماید: آن زمانی که دیدید پزشکان دین (علماي ديني ) به دنیا که مجموعه دردها و کثافات است، تمایل دارند ، بدانید که ره گم کرده اند و شما اجازه ندارید که به گردشان جمع شوید. خط فكري تشيع غير سياسي بر اين باور است كه تشكيل حكومتهاي ديني صرفاً مي بايست به اجازه و دستور خداوند باشد و حاكم اسلامي بايد معصوم از لغزش و اشتباه باشد كه اين خصوصيات تنها در پيشوايان معصوم تجلي يافته است . لذا معتقديم كه تشكيل حكومت ديني توسط پيامبر اسلام حضرت محمد و جانشينش علي بن ابي طالب به امر و اجازه ي خداوند بوده است .
قال الصادق (ع) :
مَا خَرَجَ وَ لا یَخرُجُ مِنّا اَهلَ البَیتِ اِلی قِیامِ قائِمِنا اَحَدٌ لِیَدفِعَ ظُلماً اَو یَنعَشَ حَقّاً اِلّا اصطَلَمَتهُ البَلِیَّة ، وَ کانَ قیامَهُ زیادةً فی مکرُوهِنا و شیعَتَنا
امام صادق(ع)فرمود:تا قبل از قيام مصلح ما اهل بيت ، خارج نشده ونخواهد شد كسى بعنوان اصلاحطلب تا ستمى را دفع يا حقّى را اثبات نمايد ؛ مگر آن كه باعث فتنه وبلا گردد و قيامش بر عمق گرفتاريهاي مردم بيفزايد .
اگر قرار باشد هر کس از راه برسد پرچمي را بلند كند و حکومتي دینی را تشکیل دهد این سئوال دراذهان نقش مي بندد که اگر در حال حاضر حکومتي دینی و غير باطل وجود دارد ، پس دیگر چه نیازی به تشكيل حکومت حقه مهدوی می باشد؟ در توقیعی از امام عصر آمده است :
به نام خداوند بخشنده مهربان
نفرین خداوند و فرشتگان و مؤمنين بر کسی باد که تعدی به حقوق و اعتبارات ما نمايد.
راستی مگر حقوق این آقا چیست؟ و کیست كه به آنها تعدی مي کند؟ خداوند پرچم هدایت كلي جهان را به دست این عزیز داده است تا حکومتی تشکیل دهد و زمین را از لوث سياست بازان مكّارو بنيانگذاران خط ظلم پاک کند و اوست كه با قدرت خدا داده اش به اذن خداوند دست به اصلاحات كلي و فراگير در گيتي خواهد زد. حال کسی که به بخاطر نَفْسش داعيه ي امامت كند و با مشتي شعارهاي توخالي مردم را فريب دهد ، غاصب اعتبارات این آقا نیست؟ آیا کسی که با عملكرد زشت و غير انساني باعث انزوای دین در جامعه گردد، دشمن این آقا نیست؟ کسی که ولایت خود را برابر با ولایت علی ابن ابیطالب (ع) ميداند و دیگران را به جرم رد این ولایت ساختگي راهی سياهچالها ميکند،غاصب حقوق و اعتبارات امامان آسمانی نیست؟ تشکیل حکومت دینی آنقدر خطیر و حساس است که امام صادق (ع) می فرماید: برای هرمردمي دولتیست و دولت ما در آخرالزمان ظهور خواهد کرد ( اشاره به تشكيل حكومت حقه ي مهدوي ). راستی امام صادق (ع) با داشتن قدرتهای الهی و اعتبارات سماوی وبرخورداري از ولایت تکویني و تشریعی ، چرا به فکر تشکیل حکومت دینی نيفتاده وبرقراري حکومت دینی را در انحصار آخرین سفیر آسمانی اعلام می کند؟ وقتی ايشان مبلغ مهدی است چگونه مدعيان فريبكار به فکر تشكيل حکومتي دینی می افتند که شعائرش تماماً دوري از هوای نفس وبسط عدالت مي باشد. لزوم جدایی دین از سیاست به این معناست كه تا تشکیل حکومت حقه مهدوی، حكومتها خواه نا خواه درگیر آلودگیهای نفسانی و سياسي می باشند در صورتیکه دین الهي مبرای از هرگونه آلودگی و خودكامگي ست . امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: من از شما می خواهم که مرا با سخن زیبای خود مستایید تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم و حقوق بر جاي مانده را ادا نمايم و واجباتی که بر عهده من است را انجام دهم . پس با من چنان که با پادشاهان سرکش سخن می گویید حرف مزنید...
این کلام گهر بار مولا علی است که خود را با مردم برابر و نفس خود را بر مردم برتر نمی داند و از مردم در حل مشکلات مشورت خواسته است. چگونه است کسانی به اسم ایشان و با غصب ولایت ایشان کمر مردم را شكسته و جامعه را به فقر و ابتذال می کشانند؟ همواره دینمداران سیاست باز سعی در سیاسی نمودن دین خدا کرده تا میل حکومت رانی خود را به نام دین پیش برند و تا جایی حرکت می کنند که ظلم و ستم و دیکتاتوری خود را به نام دین توجیه نموده و خود را جانشینان پیامبر معرفی می کنند! این امر سبب می گردد که دست حاکم سیاسی در تخریب و تغییر چهره ي دین به نفع خود باز باشد. مدعيان دین سیاسی همواره می کوشند با چهره اي عامه پسند بر گرده ي مردم سوار شده و با هیاهو و جنجال مردم را از دست یابی به آموزه هاي وحی محروم کنند و دین را وسیله دنیا طلبی خود قرار دهند. امیر المومنین (ع) می فرماید: عذابهای سنگین روز جزا بر دست و پای روحانی وابسته به دنیا گره می خورد. این هشدار آموزگار وحی است که اختلاط دین و سیاست را بسي خطرناک ميداند. این هشدار جدی به علماء و فقها می باشد که نباید به کار دنیا آنقدر مشغول باشند که از وظيفه ي اصلي خود غافل شوند. آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی در یکی از مصاحبه هایش در جواب سئوالی که از ایشان در زمینه سکوت علماء شده است می گوید: اغلب علماء مال دار و دارای ثروت شده اند و به این دلیل سکوت کرده اند. همواره امام علی (ع) نسبت به متابعت مردم از علماء دين فروشی که جامعه را به انحراف می کشانند هشدار داده است. و باز اشاره می کند که ایمان آورندگان نادان کسانی هستند که از محضر امامان آسمانی دوره شده اند و آگاهان تبهکار اشخاصی هستند که در برابر معلمین رسمی دین که برگزیدگان خدا می باشند اجتهاد در برابر نص می نمایند و بی خبران جامعه را به نفوس خویش می خوانند.
اگر قرار باشد هر کس از راه برسد پرچمي را بلند كند و حکومتي دینی را تشکیل دهد این سئوال دراذهان نقش مي بندد که اگر در حال حاضر حکومتي دینی و غير باطل وجود دارد ، پس دیگر چه نیازی به تشكيل حکومت حقه مهدوی می باشد؟ در توقیعی از امام عصر آمده است :
به نام خداوند بخشنده مهربان
نفرین خداوند و فرشتگان و مؤمنين بر کسی باد که تعدی به حقوق و اعتبارات ما نمايد.
راستی مگر حقوق این آقا چیست؟ و کیست كه به آنها تعدی مي کند؟ خداوند پرچم هدایت كلي جهان را به دست این عزیز داده است تا حکومتی تشکیل دهد و زمین را از لوث سياست بازان مكّارو بنيانگذاران خط ظلم پاک کند و اوست كه با قدرت خدا داده اش به اذن خداوند دست به اصلاحات كلي و فراگير در گيتي خواهد زد. حال کسی که به بخاطر نَفْسش داعيه ي امامت كند و با مشتي شعارهاي توخالي مردم را فريب دهد ، غاصب اعتبارات این آقا نیست؟ آیا کسی که با عملكرد زشت و غير انساني باعث انزوای دین در جامعه گردد، دشمن این آقا نیست؟ کسی که ولایت خود را برابر با ولایت علی ابن ابیطالب (ع) ميداند و دیگران را به جرم رد این ولایت ساختگي راهی سياهچالها ميکند،غاصب حقوق و اعتبارات امامان آسمانی نیست؟ تشکیل حکومت دینی آنقدر خطیر و حساس است که امام صادق (ع) می فرماید: برای هرمردمي دولتیست و دولت ما در آخرالزمان ظهور خواهد کرد ( اشاره به تشكيل حكومت حقه ي مهدوي ). راستی امام صادق (ع) با داشتن قدرتهای الهی و اعتبارات سماوی وبرخورداري از ولایت تکویني و تشریعی ، چرا به فکر تشکیل حکومت دینی نيفتاده وبرقراري حکومت دینی را در انحصار آخرین سفیر آسمانی اعلام می کند؟ وقتی ايشان مبلغ مهدی است چگونه مدعيان فريبكار به فکر تشكيل حکومتي دینی می افتند که شعائرش تماماً دوري از هوای نفس وبسط عدالت مي باشد. لزوم جدایی دین از سیاست به این معناست كه تا تشکیل حکومت حقه مهدوی، حكومتها خواه نا خواه درگیر آلودگیهای نفسانی و سياسي می باشند در صورتیکه دین الهي مبرای از هرگونه آلودگی و خودكامگي ست . امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: من از شما می خواهم که مرا با سخن زیبای خود مستایید تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم و حقوق بر جاي مانده را ادا نمايم و واجباتی که بر عهده من است را انجام دهم . پس با من چنان که با پادشاهان سرکش سخن می گویید حرف مزنید...
این کلام گهر بار مولا علی است که خود را با مردم برابر و نفس خود را بر مردم برتر نمی داند و از مردم در حل مشکلات مشورت خواسته است. چگونه است کسانی به اسم ایشان و با غصب ولایت ایشان کمر مردم را شكسته و جامعه را به فقر و ابتذال می کشانند؟ همواره دینمداران سیاست باز سعی در سیاسی نمودن دین خدا کرده تا میل حکومت رانی خود را به نام دین پیش برند و تا جایی حرکت می کنند که ظلم و ستم و دیکتاتوری خود را به نام دین توجیه نموده و خود را جانشینان پیامبر معرفی می کنند! این امر سبب می گردد که دست حاکم سیاسی در تخریب و تغییر چهره ي دین به نفع خود باز باشد. مدعيان دین سیاسی همواره می کوشند با چهره اي عامه پسند بر گرده ي مردم سوار شده و با هیاهو و جنجال مردم را از دست یابی به آموزه هاي وحی محروم کنند و دین را وسیله دنیا طلبی خود قرار دهند. امیر المومنین (ع) می فرماید: عذابهای سنگین روز جزا بر دست و پای روحانی وابسته به دنیا گره می خورد. این هشدار آموزگار وحی است که اختلاط دین و سیاست را بسي خطرناک ميداند. این هشدار جدی به علماء و فقها می باشد که نباید به کار دنیا آنقدر مشغول باشند که از وظيفه ي اصلي خود غافل شوند. آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی در یکی از مصاحبه هایش در جواب سئوالی که از ایشان در زمینه سکوت علماء شده است می گوید: اغلب علماء مال دار و دارای ثروت شده اند و به این دلیل سکوت کرده اند. همواره امام علی (ع) نسبت به متابعت مردم از علماء دين فروشی که جامعه را به انحراف می کشانند هشدار داده است. و باز اشاره می کند که ایمان آورندگان نادان کسانی هستند که از محضر امامان آسمانی دوره شده اند و آگاهان تبهکار اشخاصی هستند که در برابر معلمین رسمی دین که برگزیدگان خدا می باشند اجتهاد در برابر نص می نمایند و بی خبران جامعه را به نفوس خویش می خوانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر